چکیده:
بیانیه رسالت یکی از اقدامات مهمی است که سازمان های هزاره سوم تدوین آن را با تأکید فراوان مورد اهتمام قرار می دهند.
از آنجائیکه بیانیه رسالت در یک کلام کلی گویای "فلسفه وجودی" یک سازمان است، در محتوای آن خاستگاه سازمان، کسب و کار فعلی آن، وظیفه و رسالت اجتماعی آن و در مجموع تصویری مختصر از چیستی سازمان ارائه می گردد.
تمامی ارکان محتوائی بیانیه رسالت، حقایقی برگرفته از واقعیات بیرونی آن بوده و به تبع همین واقعیت از منظر اندیشمندان علم مدیریت و سازمان، بایسته است هر از چند گاهی با مشاهده تغییرات قابل توجه در هر کدام از ارکان بیانیه رسالت، نوعی بروز رسانی اصلاحی و تکمیلی در آن صورت پذیرد.
در این مقاله به حکم آنکه بیانیه رسالت مبنا و معیاری برای تخصیص منابع سازمانی دانسته می شود و نیز بنا به حفظ ویژگی های یک بیانیه رسالت راهگشا در هر زمان از چرخه عمر سازمان، مقدمتاً الزامات بازنگری در بیانیه رسالت دانشگاه امام صادق (ع) فهرست شده، و در این بین بویژه تغییر در انتظارات ذی نفعان این سازمان، خاصه اوامر حکیمانه رهبر معظم انقلاب را که در تدبیری غزت بخش، ارتقاء شأن این دانشگاه را به مرجعیتی علمی برای جامعه و جهان اسلام رهنمون شده اند، مورد توجه قرار گرفته شده و بازنگری در بیانیه رسالت این دانشگاه را معطوف به حداکثر اثر بخشی آن در حال و آینده برای رسیدن به مرجعیت علمی مورد مداقه قرار داده است. در پایان، بیانیه رسالت نوینی برای این دانشگاه معرفی شده است که مورد تأئید تعدادی از خبرگان و اندیشمندان و دانشمندان قرار گرفته شده است.
کلید واژگان: رسالت ، مرجعیت علمی ، دانشگاه امام صادق علیه السلام
1- مقدمه :
پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد.
در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقصادی، ..."
مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد.
جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. بر این اساس و به ضرورت تحقق چشم انداز 20 ساله فوق الذکر و در پی تدوین راهبرد کلان علمی کشور که در بر گیرنده سهم و نقش هر کدام از ارکان علمی ما نیز می باشد، بازنمائی هویت و رسالت دانشگا ها گام نخست طراحی سهم و نقش آن ها در راهبرد کلان علمی و نیز چشم انداز 20 ساله کشور تلقی می شود.
در ادامه؛ پس از واژه شناسی و تعاریف اصطلاحی درباره رسالت، پیشینه ، ضرورت ، اجزا، روش تدوین و ویژگی ها درپایان رسالت پیشنهادی برای دانشگاه امام صادق (ع) ارائه می گردد.
2- واژه شناسی :
"رسالت" در زبان فارسی به معنای"پیامبری، پیغامبری، قبول نمایندگی کسی برای ابلاغ پیام او به مخاطب مشخص" به کار می رود. در فرهنگ دینی نیز رسالت به معنی "برانگیختن انسانی از سوی خداوند برای ابلاغ پیام حق به مردم است". ولی یکی از معانی مصطلح آن به ویژه در ادبیات شفاهی مردم، "وظیفه" است. در دانش مدیریت، این واژه یکی از برابرهای کلمه انگلیسی"Mission " می باشد که بیشتر در ادبیات مربوط به مدیریت استراتژیک به کار می رود. صاحب نظران علم مدیریت، در برابر این واژه انگلیسی، واژه های دیگری مانند آرمان، وظیفه و مأموریت را هم به کار برده اند.
گرچه می توان ارتباطی مفهومی و منطقی بین معادل های چهارگانه"Mission" در زبان فارسی برقرار کرد، ولی این کار فایده چندانی در بر ندارد و ما در اینجا کلمه "رسالت" را که گویاتر از دیگر واژه هاست بر میگزینیم. این واژه در دل خویش مفهوم مأموریت و آرمان را نیز نهفته دارد. طبیعی است"Mission" به معنی وظیفه، بیشتر ناظر به وضعیت کنونی یک سازمان است، ولی رسالت نگاه به آینده را هم دربر می گیرد. وظیفه و مأموریت یک سازمان می تواند به صورت مرتب مورد تجدید نظر قرار گیرد ولی رسالت کمتر مورد تغییر قرار می گیرد. مأموریت، از فلسفه وجودی یک سازمان نشأت می گیرد ولی رسالت از فلسفه ایجادی؛ یعنی سؤال از مأموریت پس از شکل گیری و وجود یافتن یک سازمان و مؤخر از آن است، ولی سؤال از رسالت مقدم بر شکل گیری سازمان است. مأموریت از آن چه هست خبر می دهد ولی رسالت از آن چه باید باشد.
3- تعریف اصطلاحی :
تعاریف متعددی در کتاب های مربوط به برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک درباره رسالت ارائه شده است. در نگاهی کلی و با پرهیز از ذکر تعاریف مختلف و بررسی و نقد یکایک آن ها، از برآیند این تعاریف می توان چنین تعریفی را برای رسالت گزید:
"رسالت یک سازمان فصل ممیز سازمان از دیگر سازمان ها و محوری ترین نقطه توجیه کننده هستی و چیستی سازمان از یک سوء و کلیه برنامه ها، تصمیم گیری ها، فعالیت ها و هزینه های سازمان از سوی دیگر است. "
بنابراین رسالت یک چراغ راهنما برای فعالیت های آینده سازمان و تبیین کننده فلسفه وجودی و ماهیت و دامنه و قلمروی فعالیت سازمان است که سازمان براساس آن روابط درونی و بیرونی خود را تنظیم می نماید. رسالت در درون سازمان بر فرایند تصمیم گیری، روابط درون سازمانی، چگونگی ساختار، ویژگی های نیروهای انسانی، پست های سازمانی، شرح وظایف، اولویت های بودجه ریزی، معیارهای سنجش و ارزیابی تأثیر می گذارد و به مشابه جوهر همگرایی(Convergence)، مانند نخ تسبیح کلیه اجزای سازمان را حول یک محور مشترک سامان می دهد. و در بیرون نیز، رسالت نقش آفرینی سازمان و نحوه تعامل آن با محیط اطراف و جامعه، و چگونگی برخورد سازمان با تهدیدها و فرصت های پیرامونی را تعیین می کند.
رسالت سازمان معرف سازمان و یک اعتقاد جمعی است که به سازمان استحکام می بخشد و سازمان را آماده مواجهه با چالش های محیط می کند.
رسالت یک سازمان معمولاً با یک شعار(Motto) اعلام و با بک بیانیه(Statemen) تبیین می شود. این شعار جمله یا عبارتی کوتاه و هنرمندانه است که ضمن بیان رسالت اصلی سازمان، در درون سازمان انگیزه و روحیه تلاش بیشتر برای خدمت و در بیرون سازمان یک جاذبه نسبت به سازمان ایجاد نماید.
رسالت گزاره ای است که مقصود سازمان می باشد. جمله یا عبارتی است که به این وسیله مقصود یک سازمان از مقصود سازمان مشابه متمایز میگردد و آن بیان کننده « علت وجودی سازمان» است. در بیانیه رسالت سازمان مقصود، مشتریان، محصولات یا خدمات، فلسفه و فنآوری اصلی مشخص میشوند.[1]
بیانیه رسالت که معمولاً از چند پاراگراف تشکیل می شود بسط دهنده و تبیین کننده شعار و مجموعه اعتقادات و باورها و مقصود و اصول سازمان است. بیانیه رسالت از اجزای خاصی تشکیل شده و باید به پرسش های مشخصی پاسخ دهد که به آن خواهیم پرداخت.
4- پیشینه تحقیق :
4-1- پیشینه خارجی: تدوین رسالت از مباحث برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک است. اصولاً خاستگاه مباحث استراتژیک محیط های نظامی بوده که به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از توان و برنامه ها و تصمیم های دشمن به چاره اندیشی برای پیشبرد اهداف خود در محیطی که اطلاعات کافی درباره آن ندارند پرداختند؛ ولی به تدریج این مطالعات کلان و آینده نگری و برنامه ریزی بلند مدت برای آینده، در دانشگاه های مدیریت و به ویژه مدیریت بازرگانی جای خاصی را به خود اختصاص داد. عمر اندیشه ضرورت تدوین رسالت برای یک سازمان از عمر مطالعات استراتژیک کوتاه تر است و ظاهراً نخستین بار در دهه 70 میلادی، پیتر دراکر دانشمند پرآوازه مدیریت آن را مطرح ساخت. امروزه احساس ضرورت برای داشتن بیانیه رسالت و تنظیم کلیه فعالیتها بر اساس آن از محیط های تجاری هم فراتر رفته و به کلیه سازمان های سیاسی و اجتماعی و دینی و فرهنگی و علمی تسری یافته است. یعنی غیر از پیشینه نظری و پژوهشی در این زمینه، پیشینه اقدامی آن نیز قابل توجه است. در جستجوهای به عمل آمده در شبکه جهانی اطلاع رسانی می بینیم در کنار مؤسسات تجاری، نهادهایی مانند کلیسای لوتری، و انجمن زنان فلان کشور و تعدادی قابل توجه از دانشگاه ها نیز دارای بیانیه رسالت هستند. به عنوان نمونه می توان به دو دانشگاه ذیل اشاره نمود.
بیانیه رسالت دانشگاه ایالتی نیکولاس (دانشگاه بازرگانی)
مأموریت اصلی دانشکده بازرگانی این است دانشجویانی را آماده سازد که بتوانند در جامعه مشارکت فعال داشته باشند و به عنوان یک نیروی کار آموزش دیده به افراد آموزش بدهند تا آن ها بتوانند در سیستم اقتصاد پویای جهانی به رقابت بپردازند. دانشکده، برای غنی ساختن این فرایند آموزش در زمینه تحقیقات کاربردی و آموزشی بورس های خاصی می دهند. دانشکده، علاوه بر دادن آموزش مهارت های قابل عرضه در بازار به کارکنان سازمان ها و کمک هایی که در این زمینه به سازمان ها و کارفرمایان ارائه می کند، از طریق ارائه واحدهای درسی، خدمات مشاوره ای (از طریق «مرکز توسعه شرکت های کوچک») و تلاش های فردی اعضای هیأت علمی می کوشد بر توانایی بالقوه و رقابتی سازمان های محلی بیفزایند. اعضای هیأت علمی از طریق روابط متقابل تخصصی که با اعضای جامعه برقرار می کنند، می کوشند وسایل رفاهی هرچه بیتشر دانشگاه، جامعه و سازمان های آموزشی و حرفه ای را فراهم آورند. [2]
بیانیه رسالت دانشگاه ایالتی سم یوستن (دانشکده مدیریت بازرگانی):
مأموریت دانشکده مدیریت بازرگانی این است که در تأیید و تقویت مأموریت دانشگاه ایالتی سم یوستن به دانشجویان آموزش و تجربه لازم را بیاموزد تا آن ها از نظر بازرگانی، شهروندانی مولد شوند و بتوانند به عنوان عضوی ارزنده (پس از تعیین مسیر شغلی خود در رشته های بازرگانی مربوطه) به جامعه خدمت کنند و نیز دانشکده می کوشد وسایل لازم برای مطالعه و تحقیق در رشته های ذی ربط و بازرگانی را برای دانشجویان علاقه مند فراهم سازد. تجربه های آموزشی در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد به گونه ای طرح ریزی شده اند که دانشجویان با استعدادهای گوناگون بتوانند در محیط تجاری و بازرگانی پویا موفق شوند.
در دانشکده مدیریت بازرگانی اولویت اول به تدریس داده می شود، بویژه در سطح کارشناسی، گذشته از این، دانشکده می کوشد دانش پژوهانی را پرورش دهد (اعضای هیأت علمی تربیت کند) تا افرادی شایسته و مولد گردند، همچنین دانشکده خدماتی را ارائه می کند که به نفع همه گروه های ذی نفع باشد؛ بنگاه های اقتصادی و سازمان های تجاری منطقه ای و ایالت تگزاس. [3]
نمونه های فوق دانشگاه هایی هستند که از واژه رسالت استفاده کرده اند و اگر دانشگاه هایی که رسالت خود را تحت عناوینی دیگر مانند اهداف اصلی(Main ives) بیان کرده اند نیز مورد توجه قرار گیرد مصادیق بسیاری را برای آن می توان ذکر کرد. [1]
در کشور ما نیز اهتمام به تدوین رسالت که سابقه ای بسیار کوتاه دارد نخست از محیط صنایع و بازرگانی شروع شد و رفته رفته می رود تا به محیط های دیگر نیز دامن بگستراند.
________________________________________
[1] - علاوه بر دو دانشگاه فوق الذکر می توان به بیانیه رسالت دانشگاه الازهرا (جامعه الازهر)- دانشگاه مسیحی لوبوک - دانشگاه آکسفورد - دانشگاه هاروارد- دانشگاه امارات متحده عربی نیز اشاره نمود
4-2- پیشینه داخلی :
روش مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) از بدو تأسیس تا حدود اواخر دهه شصت به این ترتیب بود که پایه گذاران دانشگاه، خود مدیریت ارشد دانشگاه را عهده دار بودند و مدیران میانی را از افراد واجد شرایط بیرون از دانشگاه برگزیده بودند. با آغاز فراغت از تحصیل دانشجویان همین دانشگاه، مدیران ارشد تصمیم به جلب همکاری گروهی از آنان کردند که صرف نظر از ساز و کار و جزئیات این مسأله به تدریج دانش آموختگان دانشگاه به رده های مدیریت دانشگاه راه یافتند و امروز بخشی قابل توجه از مدیریت میانی دانشگاه بر عهده آن ها است. از موضع گیری ها و اظهارات صریح مدیران ارشد چنین استنباط می شود که انتظار دارند در آینده سکان این کشتی را به دست همین دانش آموختگان دیروز و همکاران امروز بسپارند. از سوی دیگر با نگاهی به موضع گیری ها، روش های مدیریت و حتی مبانی فکری این گروه از دانش آموختگان با طیفی گسترده از سلیقه ها روبرو هستیم که یقیناً در میدان عمل قابل جمع با یکدیگر نیستند و سازمان را به یک بحران جدی دچار خواهند کرد. این اختلاف ها فراتر از اختلاف درباره یک واحد درسی یا حتی تأسیس یا عدم تأسیس یک رشته درسی است. به استناد تجربه های موجود، فارغ التحصیلان این دانشگاه که علاقمند به خدمت به دانشگاه امام صادق(ع) هستند، درباره رسالت اصلی دانشگاه، اهداف، خط مشی ها، ساختار و دیگر مباحث کلان دانشگاه وحدت نظر ندارند. پس شایسته است که دیدگاه های متفاوت و بلکه متنافی آن ها یک بار و در حضور پایه گذران و مدیران ارشد دانشگاه عرضه شود تا هر تعامل با یکدیگر به یک نتیجه واحد و مورد وفاق بیانجامد و مبنای عمل همه قرار گیرد. و چنین به نظر می رسد که اقدام برای بازنگری بیانیه رسالت دانشگاه، مناسب ترین بستر ارائه این افکار و تعامل آن ها با یکدیگر و دستیابی به مبنای مورد وفاق است.
از سال 1368 بدینسو که گروهی از دانش آموختگان دانشگاه مشغول به خدمت شدند، همواره پیشنهادهایی را برای بهبود اوضاع دانشگاه مطرح ساخته اند. مسؤولان محترم دانشگاه که نقش تأسیسی داشته اند به ویژه معاونت محترم آموزشی نیز فراتر از پیشنهادها دست به اقداماتی مانند تشکیل "شورای راهبردی آموزش" زدند و رئیس محترم دانشگاه نیز طی دهه اخیر – یعنی تنها پس از یک دهه از آغار به کار دانشگاه – همواره بر ضرورت بازنگری برنامه ها و روش های موجود و تغییر و تحولی بنیادین در آن ها متناسب با نیازهای جدید و با تکیه بر تجربه پیشین پای فشرده اند. به نظر می رسد تاکنون فضایی مناسب برای پیوند این توصیه ها و آن تلاش ها در قالب برنامه ای روشن فراهم نیامده است. در سال 1378 و در پی مباحثی که در هیأت رئیسه و شوراهای دانشگاه مطرح شده بود و با دستور شفاهی رئیس محترم دانشگاه، معاون محترم پژوهشی حضرت حجت الاسلام و المسلمین مصباحی پیشنهاد تشکیل کمیته ای به نام "کمیته برنامه ریزی علمی" را ارائه نمودند. وظایف پیش بینی شده برای این کمیته عبارت بود از : 1- بازنگری در اهداف دانشگاه 2- بازنگری در رشته ها، مقاطع تحصیلی، تعداد واحدها، عناوین و سرفصل ها 3- بازنگری در روش تدریس و پژوهش 4- بازنگری در موضوع شبانه روزی بودن و لوازم آن؛
رئیس محترم دانشگاه با افزودن عضویت مدیر کل محترم طرح و برنامه دانشگاه به عنوان عضو و دبیر این کمیته، با شروع به کار کمیته زیر نظر معاون محترم پژوهشی موافقت نمودند. این کمیته در نخستین جلسات خود با دسته بندی وظایف و مأموریت های خود، طرح تدوین رسالت دانشگاه را در قالب پروژه ای مستقل تصویب کرد که مطالعات آن خارج از جلسه پیگیری و نتایج آن در معرض نقد و بررسی کمیته و تأیید نهایی آن برسد و بدینسان یک گروه تخصصی که اعضای آن با معیارهای مورد نظر معاونت پژوهشی پیشنهاد و به تأیید رئیس دانشگاه رسیده بود کار تدوین رسالت دانشگاه را آغاز کرد.
5- ضرورت تحقیق :
شاید جالب باشد که با وجود افزایش چشمگیر گرایش سازمان ها به تدوین رسالت خود، هنوز برخی از مدیران با این اقدام مخالف هستند. مخالفان ضرورت تدوین رسالت را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف- دسته اول اصولا معتقد هستند که تدوین رسالت به عنوان بخشی از مدیریت استرتژیک، ویژه شرایط بحرانی است و وقتی سازمان به بحران دچار آید و به اصطلاح به دردسر بیافتد باید به تدوین رسالت بپردازد. از نظر این گروه مادام که نهادی مانند دانشگاه امام صادق علیه السلام در محیطی آرام و بدور از جنجال های سیاسی به حرکت خود ادامه می دهد نیازی به تدوین رسالت ندارد.
ب- گروهی دیگر از مخالفان تدوین رسالت در ارزشمندی و تأثیر آن بر بهبود وضعیت سازمان و موفقیت آن تردید دارند. در حیطه صنعت و بازرگانی، شرکت های بزرگی مانند والت دیسنی. آی. بی. ام. خودرو سازی کرایسلر، مایکروسافت و جنرال موتورز ضرورت تدوین رسالت را نفی کرده اند و اهمیتی برای آن قابل نشده اند. و حتی در سطح دانشکده ها و کالج ها هر واحدی رسالت خاص خود را دارد.
ولی تحقیقاتی که درباره تأثیر تدوین رسالت بر موفقیت های سازمان صورت گرفته است در کنار نظریه پردازی دانشمندان صاحب نام علم مدیریت درباره ضرورت تدوین رسالت، سبب شده است که هر روز سازمان های بیشتری به این سمت گام بردارند. البته انکار نباید کرد که برخی از سازمان ها نیز به عنوان یک رسم متداول و یک ژست مدیریتی رسالت خود را مشخص می کنند، در حالی که قلباً به تدوین رسالت معتقد و یا به لوازم آن پایبند نیستند.
رسالت یک سازمان باید به صورت مدون و کتبی و به یک سند تهیه شود تا بتوان آن را در مراحل برنامه ریزی و مدیریت دخالت داد. دلائل ضرورت کتبی کردن رسالت را به صورت زیر برشمرده اند:
1- تأیید هدف سازمان به اتفاق آرا
2- ارائه معیار و مبنایی برای تخصیص منابع سازمانی
3- حاکم ساختن جوی شناخته شده بر سازمان
4- پدید آوردن یک نقطه اتکاء تا افراد بر آن اساس هدف و مسیر سازمان را معرف و راهنمای کارهای خود بدانند و از سوی دیگر برای کسانی که نمیتوانند وضع خود را با وضع کلی سازمان سازگار نمایند یک نوع سد یا مانع به وجود آورند.
5- جامه عمل پوشاندن به اهداف سازمان در یک چارچوب یا ساختار کاری و به دست دادن معیار برای واگذاری کارهای تخصصی سازمان به افراد.
6- ارزیابی و کنترل هزینه ها، زمان و معیارهای عملکرد سازمان برای جامه عمل پوشانیدن به اهداف.[4]
6- ویژگی های رسالت یک سازمان :
درباره ویژگی های رسالت یک سازمان و یا بیانیه آن نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. با نگاهی به این دیدگاه ها و جمعبندی آن ها می توان چنین نتیجه گرفت که رسالت یک سازمان به عنوان وجه ممیز آن با دیگر سازمان ها باید از ویژگی های زیر برخوردار باشد:
1- سازمان را بدانگونه که هست و آنچه در نظر دارد بشود معرفی نماید.
2- به اندازهای محدود باشد که برخی از فعالیتهای مخاطره آمیز را حذف نماید و بدان اندازه گسترده وسیع باشد که نوید رشد خلاق و نوآوری را بدهد.
3- سازمان را از سایر سازمان ها متمایز نماید.
4- به عنوان چهار چوبی عمل کند که بتواند بدان وسیله فعالیتهای کنونی و آینده را ارزیابی کند.
5- به حد کافی واضح و آشکار باشد تا همه اعضای سازمان بتوانند آن را درک کنند. [5]
7- روش های تدوین رسالت یک سازمان :
روند و مراحل تدوین رسالت به اندازه خود رسالت مهم است. این فرایند خود نیازمند آموزش و مدیریت ویژه است. به اعتقاد برخی صاحب نظران، افرادی که برای خود مأموریت و رسالت تدوین نکرده اند نمی توانند برای سازمان رسالت تدوین کنند.
ذیلاً به چند روش برای تدوین رسالت اشاره می کنیم:
1- یک روش بسیار متداول انتخاب چند مقاله و توزیع آن میان مدیران و درخواست از مدیران برای نوشتن مطالبی درباره بیانیه رسالت است، که پس از آن، نوشته های آن ها گردآوری و جمع بندی می شود و معمولاً نتیجه آن در یک گردهمایی بررسی و تصویب نهایی می شود. برخی از سازمان ها در این مرحله به جای تشکیل گردهمایی عمومی، از گروه هایی از مدیران می خواهند که درباره رسالت ارائه شده بحث و آن را حک و اصلاح کنند.
2- روش دوم، روش استفاده از مشاوران خارجی (خارج از سازمان) است. مزیت این روش این است که گاه مشاور خارجی بدون تعصب و بسیار بهتر از گروه یا کمیته مدیران داخلی عمل می کند. معمولاً افراد ذی نفع در درون سازمان اهداف خود را پنهان می کنند ولی در تصمیم گیری ها براساس آن تصمیم می گیرند. مراد از این نفع، فقط مادی و اقتصادی نیست، بلکه منافع دینی و اجتماعی و سیاسی را نیز شامل می شود. نیروهای خارج از سازمان همگرا و همساز کنند. مشاور خارجی می تواند بازگشت از اقدامات قبلی یک سازمان را که معمولاً نسبت به آن پایبندی وجود دارد آسان کند و هدف و دیدگاهی متفاوت را ارائه دهد. البته در این روش نیز، به هر حال تصمیم و جمع بندی مشاور یا مشاوران خارجی باید به صورت پیشنهاد به مدیران ارائه و از سوی آن ها به تصویب برسد.
3- روش دیگر انتخاب یک گروه عاطفی و حساس از میان مدیران است که نسبت به مأموریت سازمان دارای حساسیت باشند. برای تشکیل یک گروه عاطفی داشتن تعهد به استراتژی های سازمان، داشتن دانش فنی و نظر موافق در مورد استراتژی های سازمان کافی نیست، بلکه اشتیاق و علاقه قلبی به تدوین رسالت نیز لازم است.[6]
8- اجزای تشکیل دهنده بیانیه رسالت :
درباره اجزای تشکیل دهنده بیانیه رسالت نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. به این معنی که برخی صاحب نظران و یا سازمان ها عوامل کمتری ار مورد توجه قرار داده اند و برخی دیگر عوامل بیشتری را به عنوان نمونه اشاره به برخی دیدگاه ها لازم به نظر می رسد.
به اعتقاد برخی صاحب نظران رسالت یک سازمان باید پاسخگوی این پرسش ها باشد: الف- مشکل یا نیاز سازمان که می خواهد برطرف کند کدام است؟ ب- چه چیز سازمان را منحصر به فرد(Uniqe) می سازد؟ ج- چه کسی از کارهای شما سود می برد؟
و برخی دیگر بر این باورند که اعلامیه حاوی رسالت سازمانی باید شامل موارد زیر باشد: الف- هدف (چرا سازمان وجود دارد و به دنبال چیست؟) ب- نوع فعالیت (روش اصلی و فعالیتی که سازمان با آن سعی در برآورده کردن اهداف خود دارد) ج- ارزش ها (اصول و باورهایی که اعضای سازمان براساس آن ها فعالیت می کنند در حالی که آن ها به دنبال اهداف سازمانی هستند) د- چشم انداز (تصویری از وضعیت ایده آل سازمان)
و دسته ای دیگر اجزای رسالت را فلسفه وجودی(reason for existing) ، ارزش ها، اقدامات مناسب برای ارائه دستاوردها دانسته اند.
همچنین برخی صاحب نظران بیانیه رسالت یک بیانیه کوتاه وفشرده شامل ارزش ها، اوضاع(Circumstances) و چشم انداز یک سازمان معرفی کرده اند.
دیدگاهی دیگر اعتقاد دارد که سؤال های اصلی که بیانیه رسالت باید به آن پاسخ دهد، عبارت است از: چه کسی؟ چه کاری؟ برای چه کسی؟ و کجا؟ و گاه به پرسش های فوق، پرسش از چگونگی نیز افزده شده است.
همچنین در برخی دیگر از منابع اجزای بیانیه رسالت چنین برشمرده شده است: طبیعت سازمان و درباره چه چیز بودن آن؛ ارزش ها و باورها که فعالیت ها سازمان را هدایت می کند؛ جهتی که سازمان می خواهد به سوی آن برود.
برای تعیین این که آیا یکی از اجزای تشکیل دهنده مأموریت سازمان به شیوه ای رضایت بخش گنجانده شده است یا خیر باید پرسش زیر را مطرح ساخت: اگر مسؤولیت نوشتن مأموریت این شرکت به من واگذار می شد آیا می توانستم این مطلب را به شیوه بهتری به گوش همگان برسانم؟
با جمع بندی ، بررسی و نقد دیدگاه های متفاوت درباره رسالت دانشگاه ، یک بیانیه رسالت دانشگاهی خوب و همه جانبه باید دارای پاسخی قانع کننده برای ده سئوال زیر باشد:
1- محصولات و دستاوردهای عمده دانشگاه چیست؟
2- مخاطبان و استفاده کنندگان از دستاوردهای دانشگاه- دانش آموختگان و تولیدهای علمی مانند کتاب و مقاله – چه کسانی هستند؟
3- دستاوردها و خدمات علمی دانشگاه در کجا عرضه خواهد شد؟ آیا دیگر نهادهای پژوهشی و آموزشی نیز دستاوردهایی مشابه دارند؟
4- دانشگاه برای رسیدن به اهداف خود تا چه اندازه مقید به استفاده از فن آوری های پیشرفته است؟
5- چه عوامل بر تداوم حیات و ارتقای مستمر و تحقق اهداف دانشگاه مؤثر است؟
6- باورها، ارزش ها و اولویت های دانشگاه چیست؟
7- دانشگاه از چه مزیت یا مزایایی نسبی برخوردار است؟
8- دانشگاه در مقابل چه کسانی مسؤول و پاسخگوست؟
9- دانشگاه تا چه اندازه به تحولات و تغییرات محیطی واکنش نشان می دهد؟ و به بیانی دیگر سیاست اجتماعی دانشگاه چیست؟ (شایان ذکر است که در آیین نامه مدیریت کنونی دانشگاه درباره بالاترین مقام مسؤول، یعنی رئیس دانشگاه، فقط به وظایف درون سازمانی ایشان توجه شده و تعهدات بیرونی ایشان معلوم نشده است.)
10- دانشگاه چه نقشی برای کارکنان علمی و اداری خود برای تحقق اهداف خود قائل است؟
پاسخ به این پرسش ها مواد لازم را برای تدوین رسالت یک دانشگاه فراهم می آورد. باید توجه کرد که در کشور ما، دانشگاه های دولتی که تابع سیاست های کلان، برنامه ها و بودجه وزرات علوم، تحقیقات و فناوری هستند یا نمی توانند برای خود رسالتی تدوین و تبیین نمایند و یا با مشکلات و محدودیت های جدی در این زمینه روبرو هستند. ولی با توجه به هویت غیر دولتی دانشگاه امام صادق علیه السلام، این دانشگاه به آسانی بیشتری می تواند به تدوین رسالت ویژه خود بپردازد. البته طبیعی است یکی از محورهای مورد توجه این دانشگاه در تدوین رسالت خود، همان نظام و سیاست های آموزش عالی کشور است.
9- خاستگاه رسالت یک سازمان :
رسالت یک سازمان را چه کسی می تواند تعیین کند؟ در بخش مربوط به روش تدوین رسالت به دیدگاه های موجود درباره نقش اعضای سازمان و مشاور خارجی در تدوین رسالت اشاره کردیم. ولی این سؤال در اینجا مطرح است که آیا هر پاسخی که اعضای سازمان ویا مشاور خارج از سازمان و یا این دو به کمک هم به این پرسش ها بدهند کافی و معتبر و قابل دفاع است؟ آیا در یک سازمان پاسخ رئیس سازمان و بقیه اعضاء به این پرسش ها از یک اندازه اعتبار برخوردار است؟ اگر مدیر یک سازمان مؤسس همان سازمان هم باشد – مانند آن چه در دانشگاه امام صادق علیه السلام شاهد آن هستیم – موضوع چه حالتی پیدا می کند؟ منشأ پاسخ اعضا به این پرسش ها چیست؟ یعنی آن ها بر چه اساسی به این سؤال ها جواب می دهند؟ و پاسخ های خود را از کجا می آورند؟ آیا می توان تدبیری اندیشید که از مبانی آن ها برای پاسخ به این سؤال ها اطلاع یافت و سپس بر اساس آن به تدوین رسالت پرداخت؟ برخی صاحب نظران معتقدند آرمان ها و رسالت های یک سازمان از بینش ها به دست می آید و بینش ها خود از دو مؤلفه تشکیل شده اند: ایدئولوژی اصلی و آینده متصور. ایدئولوژی نیز به نوبه خود از ارزش های اصلی یا مشترک و مقصد تشکیل می شود. و این بینش نیز خود مبتنی بر فلسفه وجودی است.
در این دیدگاه فلسفه وجودی یک فرد یا سازمان یا گروه نوعی اعتقاد، معرفت، ارزیابی در مورد هستی و جهان را ایجاب می کند و خود به یک نوع تفسیر و تحلیل خاص از جهان مبتنی است که زیر ساخت و تکیه گاه بینش، ارزش، دیدگاه و آرمان با تکیه بر مکتب اعتقادی و فکری فرد و یا سازمان می باشد. به این مجموعه اصطلاحاً جهان بینی می گویند. بینش ها از جهان بینی مبتنی بریک مکتب اخذ می شود و به عنوان خِرُد سازمان چارچوب های ارزشی و پایدار سازمان را طرح می نماید. این خرد سازمانی ارزش های مشترک را ملاک طرح ریزی قرار می دهد، نه گرایشات فردی را. بینش واسط بین گرایش های فلسفی و جهان بینی و تصمیم گیری مدیریتی است. همانگونه که ذکر شد بینش از دو مؤلفه تشکیل می شود: ایدئولوژی اصلی یا ایدئولوژی مرکزی(core ideology) که همان بایدها و نبایدهای مورد توافق همگان است وخود نیز از دو بخش یعنی ارزش های اصلی یا ارزش های مشترک(shared values) و مقصد(aim). ارزش های مشترک باورهایی هستند که اعضای سازمان به صورت مشترک آن را قبول دارند و می کوشند آن را عملی سازند و راهنمای عمل آن هاست. مانند: ارائه سرویس بهتر، خلاقیت، مهربانی، تنوع، ابتکار، تمامیت و بی نقص بودن ارزش های مشترک برخلاف ساختار نهاد، اهداف، راهبردها، سیاست ها، برنامه و بودجه و یا عملیات سازمان عینیت فیزیکی ندارد ولی جوهر همگرائی جمع و سازمان است. ارزش ها نیز از اندیشه ها، عقاید و قضاوت های افراد و گروه ها سرچشمه می گیرندو کمتر بر حسب مقتضیات تغییر می کنند. ارزش های مشترک هر سازمان در واقع معیارهای فرهنگی آن سازمان است و تعداد آن محدود است. مقصد نیز که همان ستاره راهنمای آینده سازمان است لااقل باید برای 100 سال آینده انتخاب شود. بخش دوم بینش نیز آینده متصور یا دیدگاه (vision) است که در حقیقت پاسخ به این سؤال است که چه می خواهیم بشویم و برای آن نیازمند آینده نگری یا چشم انداز(perspective) هستیم.
10- جایگاه رسالت در فرایند فعالیت های یک سازمان :
رسالت، جوهره کلیه فعالیت های یک سازمان به حساب می آید. تبیین رسالت نقطه آغاز هویت بخشی به یک سازمان است، ولی باید توجه داشت که رسالت و تدوین آن در مرحله طرح ریزی است و نه برنامه ریزی، طرح ریزی از شوون رهبری است و برنامه ریزی از مقولات مرتبط با مدیریت، طرح ریزی با گزاره های کیفی تبیین می شود و برنامه ریزی باید با کمیت همراه باشد. اگر رسالت یک سازمان به بهترین شکل تدوین شود ولی در نظام طرح ریزی و سپس برنامه ریزی به نحو شایسته مورد توجه قرار نگیرد، فایده ای بر آن مرتب نخواهد بود.
11- بازنگری بیانیه رسالت دانشگاه امام صادق(ع ):
همچنانکه از محتوای مطالب پیشین بر می آید، تدارک بیانیه رسالت برای دانشگاه امام صادق(ع) به اقتضای تفاوت شرایط کنونی محیطی و واقعیات تأثیر گذار بر عملکرد آن نسبت به گذشته، ضرورتی انکار ناپذیر است.
چراکه آنگونه که از دیدگاه ها و بیانات مؤسسین دانشگاه امام صادق (ع) بر می آید مقصود اصلی از تأسیس این دانشگاه جمع بین علوم اسلامی و علوم دانشگاهی بوده است. لذا یکی از اهداف عمده دانشگاه امام صادق (ع) تربیت دانشجویانی است که بتوانند بطور مستقیم به منابع دینی دسترسی داشته باشند و ضمناً با علوم روز هم آشنایی کامل حاصل کنند تا به این وسیله بتوانند اصول ارزشی اسلام را در برنامه ریزی ها و روش ها بکار ببندند. چرا که فرضاً گذاشتن عالم اقتصاد یا سیاسی در کنار عالم اسلامی، در واقع قرار گرفتن دو فرهنگ مجزا در کنار یکدیگر است که در نهایت ممکن است به التقاط آن دو بیانجامد. لذا اگر بخواهیم مرافقت درستی بین علوم اسلامی و علوم دانشگاهی انجام پذیرد، باید کاری کرد آشنایی و بهره مندی در سطح قابل قبولی از هر دو دانش تواما فراهم گردد تا همان کسی که می خواهد برنامه ریز باشد، حافظ ارزش ها نیز باشد. این امر مستلزم آن است که اولاً دانش آموخته این دانشگاه در نهایت فردی واقعاً عالم و با سواد باشد و بتواند حرف های جدیدی در حوزه تخصص دانشگاهی خود بزند و نه فقط فردی کارشناس و دانشگاهی که صرفاً معلوماتی کسب کرده و مدرکی بدست آورده تا دنبال کسب برود، ثانیاً فضای حاکم بردانشگاه باید یک فضای دینی و اسلامی و معنوی باشد تا دانشجویان در چنین فضایی بتوانند به رشد مطلوب علمی و اعتقادی و اخلاق رسند.
مدل مفهومی بازنگری در بیانیه رسالت دانشگاه امام صادق(ع):
از الزامات بازنگری بیانیه رسالت دانشگاه امام صادق(ع)، بازنمائی حقایق کنونی موجود در محیط پیرامونی این دانشگاه و تحلیل و بررسی چگونگی تأثیر هر یک از آن ها بر عملکرد دانشگاه است. بر این اساس برخی از یافته های چنین بررسی بدین شرح است:
- حاکمیت اصل اقتصادی رابطه حرکتی معکوس «تقاضا» و «کیفیت» در حوزه علمی کشور که با توجه به رشد آمار داوطلبان ورود به دانشگاه بر کیفیت عملکرد دانشگاهها تاثیر منفی میگذارد [7]
- همراهی با جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم که از نکات مهم و قابل توجه در رهبری اثربخش ( و در نتیجه تدوین رسالت) این دانشگاه است. جنبش نرمافزاری پروسه و فرآیند خاصی است که با نپذیرفتن شرایط وضعیت فعلی، خواهان تزریق «روحیه علمی» و « پویایی علمی» به فضای علمی کشور است.[8] ویژگی این جنبش اینست که نباید درلایه نخبگان و اساتید حوزه و دانشگاه بماند و به توده مردم نفوذ داشته باشد و این امر زمانی شروع خواهد شد که به تعبیر رهبر کبیر انقلاب، اندیشهورزی نخبگان شود. [9]
- افزایش روز افزون ضرورت صیانت از هویت دینی، فرهنگی و ملی.
- تغییر نگرش ها به نیروی انسانی و توسعه تئوری های سرمایه انسانی به سوی توسعه پایدار دانائی محور،[10] از جمله حقایق فوق الذکر تلقی می گردند.
- دوری روزافزون جامعه بشری از ارزش های اخلاقی.
- از همه مهمتر؛ رهنمودهای روشنگرانه رهبر معظم انقلاب (بعنوان یکی از خدمت گیرندگان اصلی این دانشگاه) مبنی بر ضرورت حرکت به سوی چشم انداز " مرجعیت علمی" این دانشگاه را بر آن می دارد که به بازنگری رسالت گذشته خویش و تدوین بیانیه ای متناسب و درخور که پاسخگوی نیازهای حرکتی این دانشگاه در زمان حال و آینده باشد ، بپردازد.
این مرجعیت علمی به زعم مؤلفین، بیانگر توانائی مصدریت دانشگاه امام صادق(ع) در حوزه های علمی مشغول بکار است. بگونه ای که در صدور پارادایم های علمی دارای جامعیت باشد. به کلامی دیگر دانشگاه امام صادق(ع) باید بعنوان چشمه جوشان "علوم انسانی اسلامی" پاسخگوی عطش همه حقیقت جویان عالم و دانش پژوهان در هر نقطه از جهان و هر نژاد و مذهب و ملیتی باشد.
پارامتر قابل توجه دیگر در این باره، دستاوردها و ثمرات و انتظاراتی است که از دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان یک مرجع علمی انتظار می رود. این دستاوردها و انتظارات را می توان به صورت زیر تقسیم بندی نمود:
1- پرورش علمی. دانشگاه بی دانش فقط یک "گاه" است، لذا دانشجو باید از محیط دانشگاه برای درس خواندن و یادگرفتن و رشد پیدا کردن علمی استفاده کند. [11]
2- تولید علم. اگر دانشگاه امام صادق(ع) بخواهد به سمت مرجعیت علمی حرکت کند باید به معنای حقیقی کلمه دانشگاه شود، یعنی علم در آن به سمت تحقیقی شدن و تولید علم باشد، نه به سمت حفظ کردن و تنها چیزی یاد گرفتن.
3- کمک به خودکفایی جامعه. اگر دانشگاه امام صادق(ع) نتواند نیازهای علمی و عملی حکومت اسلامی را تأمین کند مجبور خواهیم بود برای رفع احتیاجات خود به طرف کشورهای دیگر دست دراز کنیم. برای احتراز از چنین شرایطی برنامه های آموزشی دانشگاه باید هرچه بیشتر با نیازهای کشور انطباق داشته باشد. لذا دانشگاه باید در نظام آموزشی و برنامه های درسی خود یک بازنگری مستمر داشته باشد.
4- هدایت جامعه: به طور کلی به دانشگاه از دو دیدگاه می توان نگاه کرد: یکی بعنوان کانون جذب ونشر علم و آینده علمی و یکی هم بعنوان یک کانون پیشرو اجتماعی. دانشگاه یکی از مراکزی است که نشاندهنده و منعکس کننده کیفیت فکری و مسیر رشد وبالندگی جامعه است. دانشجویان هم که طبقه پیشرو و پیشاهنگ و زبده و با نشاط، پیکره اجتماع هستند می توانند در سازندگی آینده و حفظ مسیر حرکت عمومی جامعه در صراط مستقیم نقش و اثر داشته باشند.
5- تربیت نیروی انسانی کارآمد. به طور کلی در یک نظام، دانشگاه تولید کننده است و دیگر ارکان جامعه مصرف کننده هستند. لذا دانشگاه امام صادق(ع) باید بتواند آن چیزی را که دستگاه های دیگر و کل این نظام نیاز دارند را بتواند تولید کند. یکی از نیازهای اساسی نظام جمهوری اسلامی، نیروی انسانی متخصص و متعهد و مؤمن می باشد و این دانشگاه امام صادق(ع) است که مدیران، سیاسیون، حقوق دانان و اقتصاد دانان آینده کشور را که فردا اداره کننده این حکومت اسلامی خواهند شد را تربیت می کند.
6- توسعه فرهنگ اسلام ناب محمدی: اگر حقیقتاً دانشگاه جایی شد که در آن تربیت دینی بدرستی انجام گیرد می توان اطمینان پیدا کرد که فردا مدیران کشور و همه کسانی که امورات کشور را بعهده دارند، تفکر و ایدئولوژی عمیق برخوردارند و با دید و نگرش اسلامی حرکت می کنند. برای دستیابی به این هدف باید ارزش های اسلامی در دانشگاه مورد مسابقه قرار بگیرد و نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادری، عمل جهادی، درس خواندن از روی علاقه و صمیمیت، کمک به یکدیگر در فراگیری، تلاش برای تعمیق در معلومات و دانش های مختلف و در مجموع، اصول و فروع دین نهادینه گردد.
7- نیل به عدالت و سعادت: این قدرت علمی است که می تواند وسیله رفاه، سعادت و عدالت باشد. یک فرد با سواد علمی سطح بالا و مؤمن می تواند پرچم عدالت را در دست بگیرد و با علم خود، داعیه دار پیش برد عدالت باشد. [12]
8- مقابله با تهاجم فرهنگی. امروزه گستره تنوع سیاست های امپریالیستی قدرت های غربی گونه دیگری بعنوان تهاجم فرهنگی را هم شامل می شود. اگرچه در مقابل چنین موضوعی یک سری اقدامات پیشگیرانه و توانمندسازی هایی صورت گرفته است ولی امکان انسجام و هماهنگی های لازمه در این باره تا کنون فراهم نشده است. با توجه به ویژگی رشته های علوم انسانی و معارف اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع) می تواند نه تنها بعنوان پرچمدار این حرکت دفاعی بلکه با توجه به غنای فرهنگی اسلامی خودمان و ضعف های فرهنگی فراوان غرب حرکتی رهائی بخش از تهاجمات فرهنگ فاسد غرب را سازماندهی و هدایت نماید.
9- صدور انقلاب و فرهنگ اسلام به دیگر نقاط جهان: دانشگاه امام صادق(ع) می تواند با پرورش دینی دانشجویان خارجی بعنوان کانون صدور انقلاب و فرهنگ و تمدن اسلامی عمل نماید . چراکه آنان پس از فراغت از تحصیل ، در کشور خویش نمونه ای از دست پرورده های تمدن اسلامی تلقی گشته و این خود در الگو سازی و الگو پذیری انسان های سایر نقاط جهان نقش زیادی دارد.
گام بعدی تحقیق، تحلیل تغییرات در کم و کیف و انتظارات بهره گیرندگان از دستاوردهای دانشگاه است:
1- جامعه: دانشگاه نقطه اساسی هر کشور است. اگر دانشگاه اصلاح شود، آینده آن جامعه اصلاح خواهد شد و اگر دانشگاه فاسد بشود سرنوشت آن جامعه رو به فساد خواهد نهاد. این فساد که در دانشگاه فرض کنیم ممکن است فساد اخلاقی باشد یا فساد علمی.
2- حاکمیت اسلامی: دانشگاه امام صادق(ع) می باید به کانون پرورش متخصصین متعهد تبدیل شود. چراکه علوم تجربی و انسانی در دنیای امروز، بویژه بخش هایی که دستاوردهای غرب می باشد، اغلب فاقد خمیر مایه های مورد نیاز برای اداره جامعه اسلامی می باشد و جامعه اسلامی برای حفظ ضمانت فلاح آینده جامعه دینی به کارگزارانی توانمند و در ضمن خداباور نیازمند است. از این رو دانشگاه امام صادق(ع) می تواند و باید در پرورش دانشمندانی مهذب و مومن همت گمارد.
3- انقلاب: دانشگاه بیگانه با ارزش های دینی و بی تفاوت نسبت به مفاهیم و جهت گیری های انقلابی، دانشگاهی نیست که امید بخش و تضمین کننده آینده مورد نظر حضرت امام (ره) و رهبری باشد. اگر این جوانان پاک طینت را که در دانشگاه جمع شده اند به سمت روحیه انقلابی و اسلامی جهت بدهیم. به نظر می رسد که کشور و انقلاب بزرگترین سود را از این بابت خواهند برد.
4- حوزه: یکی از اهداف کلان دانشگاه امام صادق(ع) جمع و تلفیق بین حوزه و دانشگاه است. به عبارت دیگر تلاش در جهت تقویت ترکیب بین معارف اسلامی و علوم و معارف دانشگاهی و تربیت دانشجویانی که هم با علوم متعارف و نوع چهارچوب بندی آن آشنا باشند و هم با علوم حوزوی، تا در نهایت به ارائه صحیح و کاربردی از آنچه را که مدعی هستیم اسلام در دل خود دارد برسیم.
5- بدنه کارشناسی دولت: به طور کلی بدنه کارشناسی دولت به عنوان بخشی از حاکمیت اسلامی نباید از دانشگاه ها جدا باشد و باید در مسأله هایی که برایش پیش می آید از دانشگاه بخواهد که آن را یاری نماید. این امر هم برای دانشگاه پیشرفت ساز بوده و هم بدنه کارشناسی دولت مشکلاتش را با آخرین و بهترین روش های حل مسئله رفع خواهد کرد.
6- جامعه بشری: دانشمندان اخلاق گرا نه تنها نیاز اساسی امروز جامعه و حکومت اسلامی است بلکه در تعمیق عدالت در حکومت هایی که برای نفس زندگی آحاد جامعه ارزش والایی را خواهانند سهم عمده ای دارند. از این رو بر این دانشگاه فرض است که در پذیرش دانشج
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما