نگرانی های من ...
حکایت طنز مدیریتی
عنوان | نگرانی های من |
---|---|
متن کامل لطیفه | جوان تازه فارغ التحصیل رشته حسابداری، یک آگهی استخدام حسابدار دید و در جلسه مصاحبه حاضر شد. مصاحبه کننده صاحب یک شرکت کوچک بود که خودش آن را اداره می کرد. صاحب شرکت گفت: «من به یک نفر دارای مدرک حسابداری نیازمندم. اما در اصل دنبال کسی هستم که عهده دار نگرانی های من باشد.» جوان تازه فارغ التحصیل گفت: «ببخشید منظور شما چیست؟» صاحب شرکت گفت: «من نگران خیلی از چیزها هستم اما نمی خواهم درباره پول نگرانی داشته باشم. کار شما این است تمام نگرانی های مالی را از دوش من برداری.» جوان گفت: «متوجه ام... و حقوق من چقدر است؟» صاحب شرکت گفت: «با 000 ، 000 ، 10 تومان در ماه شروع می کنیم.» جوان با تعجب گفت: «000 ، 000 ، 10 تومان. چگونه این شرکت کوچک از عهده چنین حقوقی برمی آید.» صاحب شرکت گفت: «این اولین نگرانی شماست.» |
کلیدواژه | توان مالی ؛ درآمدزایی ؛ اقتصاد شرکت های کوچک ؛ نقدینگی ؛ وظیفه حسابداری ؛ نقش حسابدار |
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما