فناوری اطلاعات؛ ابزار جامعه دانایی محور
آیا دولتها موظفاند بستر، ساز و کار و ابزار لازم جهت رسیدن به دانایی را فراهم کنند؟ چگونه میتوان سازمانها و دستگاههای اجرایی بدنه دولتها را موظف کرد که در این مسیر با هماهنگی حرکت نمایند. چگونه میتوان جامعه را در مسیر سازمان یافتهای قرار داد که چشمانداز آن دانایی باشد.
برای رسیدن به دانایی باید مراحلی طی شود. مواد و ابزار لازم برای این طی طریق هم «داده و اطلاعات»است. این ابزار (داده و اطلاعات) درون مایه اقتصاد دانایی است. برای رسیدن به دانایی، دانش لازمه اصلی کار است و دانش با اطلاعات و اطلاعات با داده به دست میآید. اما برای رسیدن به این مقصود باید تمامی شریانهای زیستی جامعه یکپارچه و سازمان یافته در این راه گام بردارند.
پرسش اساسی این است که جوامع میخواهند با ابزار داده و اطلاعات که منجر به برنامهیزی و تصمیمهای مناسب میشود به کجا برسند؟ آیا این همان مسیری نیست که انسانها در قالبهای سازمانی باید طی کنند که به تعالی و مقصود انسانی دست یابند؟ آن مقصود و تعالی چیست؟ وقتی بحث تعالی و مقصود انسانی در پیش است، افقی که مد نظر قرار میگیرد رسیدن به قله دانایی است، داناییای که اساس آن دانش و اطلاعات درست است. مدیران سازمانهای مدرن دریافتهاند که هیچ چیز به اندازه دانایی نمیتواند سازمان آنها را به موفقیت نایل سازد و کارکنان و اطلاعات آنها مولفههای محوری دانایی محسوب میشوند. مدیریت دانایی یک ابزار قدرتمند راهبردی است که سازمانها را در عرصه جهانی میتواند ماندگار کند. نقش و اهمیت دانایی در بالا بردن کیفیت عملکرد سازمانها حاصل اطلاعات روزآمد مدیران و کارکنان است، به ویژه آنکه دقت در فرآیند تغییرات و تحولات نظامهای فکری و مدیریتی جهان مدرن امروز بیانگر این است که جامعه جهانی کنونی، جامعهای مبتنی بر اطلاعات است. بنابراین ایجاد محیطی که کارکنان سازمانها بتوانند اطلاعات خود را در تعامل، انتقال و تقابل با یکدیگر قرار دهند، باید از اهداف اصلی سازمان باشد تا از بهترین فرصتها بهترین فرآوردههای انسانی یعنی دانایی را به وجود آورد.
وقتی سازمانی بر اساس اصول هماهنگ با مدیریت دانایی تصمیمگیری میکند، اصول به هم پیوستهای را ایجاد میکند و طرحهای سازمانی خود را بر اساس آن بنیاد مینهد و به مرحله اجرا میگذارد. یعنی عملیاتی کردن مدیریت دانایی موجب نهادینه کردن مولفههای دانایی محوری در سازمان است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که پذیرفتن این اصول در سازمانها نظامهای اطلاعاتی را دچار تغییرهای اساسی میکند، چرا که همین نظامها باید واجد مولفههایی مانند دقت، درستی و بینش علمی باشند تا بتوانند خود را در سیستمی با تفکر دانایی محور اعتبار ببخشند. در حقیقت میتوان راه رسیدن به دانایی را در هرمی ترسیم کرد که دانایی در قله آن قرار دارد.
در این هرم که سلسله مراتبی دانایی را نشان میدهد دو نکته اساسی در طبقات سوم و چهارم وجود دارد.
طبقه یا مرحله سوم (از پایین به بالای هرم) که عنوان «داده» را دارد، یکی از مراحل رسیدن به مرتبه دانایی است که ذهن را به مفهوم مشاهده ارجاع میدهد، زیرا از مشاهده وقایع است که دادهها گردآوری میشوند.
داده پایه اطلاعات است و از کشف روابط درونی دادههاست که با پردازش و تحلیل، اطلاعات استخراج میشود. دادهها با روشهای مختلف باید گردآوری شوند و قابلیت جمعپذیری و قدرت مقایسهپذیری است که آنها را به اطلاعات تبدیل میکند.
در طبقه یا مرحله چهارم از «اطلاعات» به عنوان پایه تحلیل برای رسیدن به دانش یاد شده است. اطلاعات پس از تجزیه و تحلیل و کاربرد آن در علوم مختلف به دانش تبدیل میشود.
در مرحله پنجم نیز «دانش»، نوعی اطلاعات طبقهبندی و غنی شده محسوب میشود که یکی از مراحل رسیدن به دانایی است. پس داده، اطلاعات و دانش، سه مرحله اساسی برای رسیدن به دانایی است و هر جامعهای از ساز و کارهای لازم برای استفاده از داده، اطلاعات و دانش بهتر استفاده کند، میتواند به دانایی برسد.
شاید مبالغه نباشد که بگوییم اهمیت داده و اطلاعات در هرم سلسله مراتب دانایی از اساسیترین مواردی است که تمامی ارکان جامعه و سازمانها باید در قالب نظامهای آماری به آن توجه کنند و تا این دادهها و اطلاعات در یک نظام جامع منطقی ساماندهی نشوند نمیتوان انتظار داشت که سازمانها و جامعه با روشهای منطقی به دانایی برسند.
تسهیل در گردش آزاد اطلاعات که گام اساسی در فراگرد دانایی است از وظایف قطعی دولتهاست و تاکید و اصرار بر جامعه دانش محور نیز یکی از موارد مهم برای رسیدن به دانایی است.تبدیل دانایی فردگرا به دانایی ساخت یافته و سازمان یافته برای تعمیم آن به تمام جامعه دانایی نیز از وظایف دولت است. بهره برداری از نظامهای آموزشی برای بالا بردن ظرفیت دانایی و دانایی ساخت یافته از همین مقدمات است. همچنان که اقتصادی که برای توسعه دانایی سهمیهای در نظر نگیرد با مشکل جدی و بنیادی روبه رو میشود، سهم بزرگی از اقتصاد دانایی دانش و مدیریت دانش است و یا از همه مهمتر توسعه دانش و صنعتی است که عوامل اصلی آن بر فناوری اطلاعات و ارتباطات تاکید دارد.
جامعه دانایی محور مبتنی بر اطلاعات و دانش، ضرورت انکار ناپذیر جهان امروز است. گردش آزاد اطلاعات، مطبوعات آزاد و مستقل، قوانین حمایت از دسترسی به اطلاعات، فضای آزاد برای تبادل آرا و نظرات متفاوت، تنظیم اقتصادی متکی بر دانش با هدف دستیابی به دانایی بدون نفوذ رانتهای فشار و آگاهی مسوولان ارشد دولتی به وظایف خود در این زمینه میتواند راه رسیدن به آن را کوتاه و یا آسان نماید.
راستی وضعیت کنونی ما برای رسیدن به جامعه ای مبتنی بر دانایی چگونه است؟
منبع : فناوران
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما