چکیده: تحقیق حاضر به منظور طراحی و ارائه الگویی مناسب برای کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور انجام شده است. این مقاله با ارائه تعاریف، مفهوم سازی و مرور برمبانی علمی و نظری مفهوم کنترل استراتژیک در سازمان ها پرداخته و مدل مناسب خود را در خصوص کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور ارائه کرده است که مدل پیشنهادی در نوع خود بی نظیر و از جنبه خلاقیت و نوآوری در کشور منحصر به فرد است. محققین با تهیه پرسشنامه ای که در بر گیرنده شاخص ها و عوامل اصلی ساختار مدل پیشنهادی می باشد و پایائی آن بر اساس روش آلفای کرونباخ به میزان 8/98% محاسبه شده، اقدام به توزیع آن پرسشنامه و جمع آوری آمار و اطلاعات نموده و مراحل تجزیه و تحلیل آن را با استفاده از روش توصیفی با تکیه بر عوامل اصلی سازنده متدولوژی خود را در چهار گام تشریح کرده اند. جامعه آماری مورد نظر 6 دستگاه بزرگ فرهنگی کشور بوده و روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی از نوع قرعه کشی، و ابزار جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای؛ و در بخش میدانی استفاده از پرسشنامه فوق که قبلاً روایی آن تأیید گردیده، می باشد. پس از تجزیه و تحلیل یافته ها از روش تحلیل عاملی تأییدی، فرضیه های پژوهش آزمون و تأیید گردیده و نهایتاً میزان برازش الگوی کنترل استراتژیک با استفاده از مدل تحلیل مسیر سنجیده و الگوی مفهومی تحقیق تأیید نهایی شده است. بعد از برازش الگوی مفهومی در مدل نهایی تحقیق 9 عامل اصلی موثر بر فرایند کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور بدست آمد که عبارتند از: ارزش های محوری؛ فرایند برنامه ریزی؛ عوامل کلیدی؛ شایستگی و مسئولیت پذیری کارکنان؛ سازماندهی؛ تخصیص منابع؛ کنترل عملیاتی؛ کنترل راهبردی و اقدام اصلاحی. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هر چه قدر دستگاههای فرهنگی کشور در تدوین استراتژیهای خود فعال باشند در اجرای آن نیز فعال خواهند بود؛ هر چه دستگاه های فرهنگی کشور برنامههای مدون بیشتری داشته باشند، ارزیابی عملکرد آنان راحتتر به دست میآید و در ارزیابی عملکرد دستگاه های فرهنگی کشور بیشتر به برنامههای اجراء شده توجه میشود.
واژه های کلیدی: کنترل استراتژیک ؛ مدیریت استراتژیک ؛ عوامل کلیدی؛ دستگاه های فرهنگی ؛ ایران.
مقدمه:
تغییرات و دگرگونی های وسیع و همه جانبه و بحرانهای ناشی از این تغییرات در دنیای امروز، سازمانها و مؤسسات مختلف را با چالش های فراوانی روبرو ساخته است. مدیران و مسئولین در چنین شرایطی برای حفظ موقعیت خود در درون محیط رقابت و اداره فعالیت های چند بعدی و پیچیده به ابزارها و تکنیک های جدیدی نیازمندند. ابزارهایی که امکان عکس العمل مناسب را برای آنان در برخورد با رویداهای غیر قابل انتظار و ناگهانی فراهم سازد. مدیریت استراتژیک چون بر تبادل و روابط متقابل بین سازمان و محیط تأکید داشته و هدف آن ایجاد یک رابطه مناسب بین این دو عامل است، از جمله مفاهیم و ابزارهایی است که برای این منظور در کشورهای مختلف مورد عنایت جدی مدیران ارشد و عالی و صاحب نظران قرار گرفته و تحقیقات و تألیفات فراوانی در این زمینه انجام شده است(قاسم پور، 1378)؛ آن هم تحقیقاتی که تجربیات گذشته را کافی ندانسته و بر این فرض استوار است که استراتژیها باید با دقت و هوشیاری بیشتری تغییرات محیط آینده را پیشبینی و دامنه وسیع تری از راهحل ها را بررسی نمایند تا امکان دستیابی به اهداف سازمان را فراهم آورند. در این راستا کنترل استراتژیک آخرین گام در فرآیند مدیریت استراتژیک بوده و به منظور کمک به مدیران ارشد و عالی در جهت ارزیابی استراتژی و هدایت آن به سوی اهداف از پیش تعیین شده مورد استفاده قرار میگیرد. در همین راستا دیوید لجی[1] و پیتر باکسن[2] در تحقیقی که در سال 2004 در دانشگاه دورهام[3] انگلستان انجام دادند؛ اشاره می کنند که در شرایط جدید سازمان ها تغییرات محیطی روی ادراک و تصورات منابع انسانی اثرگذاری زیادی دارد؛ و با طرح مقدمهای و تبیین اهداف و جریان کار نحوه عملکرد سیستمهای کنترلی سنتی و سیستم های جدید را بیان می کنند و کنترل استراتژیک را به عنوان یکی از اثربخش ترین سیستم های جدید کنترلی نام می برند(Legge & Baxebdale, 2004) .
در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران، وقتی رویکرد جهان استکباری زدودن کلیه آثار خداخواهی، اخلاق انسانی، تربیت اسلامی، ارزش های فطری و معنویات است، سازمان هایی که فلسفه وجودی آنها مقابله با این پدیده ضد فرهنگی می باشد، برای ساختن آینده ای آرمانی مسیری سرنوشت ساز و دشوار پیش روی خواهند داشت. در چنین شرایطی بسیار ضروری است که دستگاه های فرهنگی ما نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر سازمانها و دستگاه های ذیربط این سؤال را از مجموعه تشکیلات خود داشته باشند که آیا در شرایط فعلی دستگاه آنها منابع مادی و انسانی را در راستای اهداف متعالی فرهنگ دینی صرف می کند؟ و آیا سازمان از وضع موجود به سمت اهداف غایی و مأموریت های اساسیاش در حرکت می باشد؟
برای پاسخ دقیق به این پرسش ها برنامهریزان و مسئولان دستگاه های فرهنگی کشور بایستی بصورت شفاف چشماندازها، رسالت ها، مأموریتها، اهداف بلند مدت و میان مدت خود را دقیقاً روشن کرده باشند. در همین راستا و در سطح کلان برای دستگاه های فرهنگی وجود مکانیسمی به منظور کنترل استراتژیک دستگاه ها لازم و حیاتی می باشد. به نظر میرسد اگر کنترل استراتژیک به درستی انجام گیرد به مثابه یک وسیله هشداردهنده در مقاطعی که لازم است با به صدا در آوردن زنگ خطر میتواند اگر خدای ناکرده انحرافی در پیش بوده و یا زاویه در مجموعه حرکتها باعث ایجاد فاصله شود، کنترل استراتژیک وسیلهای میشود که جلوی خسارتها و ضرر و زیان های مادی و معنوی و از بین رفتن حرمت و ارزش های انسانی اسلامی و... را خواهد گرفت.
بیان مسئله و تعریف موضوع:
در عصر معاصر که تکنولوژی اطلاعات[4] و فن آوری ارتباطات[5] در کنار تغییرات و تحولات شرایط محیطی مدیران ارشد و برنامهریزان را با مجموعهای از دادهها و اطلاعات گسسته روبرو کرده که هیچگونه همخوانی هم بین اجزاء آنها وجود ندارد، به ناچار برای افزایش اثر بخشی عملکرد سازمانی و مدیریت سازمان ها نیازمند به یافتههای مدیریت استراتژیک میباشیم. به ویژه با عنایت به تأثیر تعیینکننده جایگاه وزارتخانهها و دستگاه های فرهنگی کشور، مدیریت استراتژیک به دنبال تهیه، تنظیم، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندگانه است که در جهت تحقق اثر بخشی در زمینة جهتگیری های اساسی سازمان (چشمانداز ـ رسالت، مأموریت و اهداف بلند مدت) می باشد. در این بین کنترل استراتژیک از آن جهت ضرورت پیدا میکند که در طبعیت درونی مجموعه روند مدیریت استراتژیک، تمرکز داشته و برای سنجش ارزیابی تأثیر و کارآیی استراتژیکی مدیریتی انتخاب شده با تأکید ویژه بر دستیابی اهداف مدیریت فرآیند در پی میگیرد.
نقشی که کنترل استراتژیک و نظام های کنترل استراتژیک با توجه به رویکردهای مختلفشان دارند، برای ردیابی و ماهیت فرآیند تصمیمگیری برای مدیران ارشد سازمان های فرهنگی حائز اهمیّت است. بدین معنا که اولاًً برنامهریزان در مییابند که روی کدام نقطه یا نقاط کلیدی بایستی تمرکز پیدا کنند و ثانیأ در بازنگریهای استراتژیکی اطمینان کسب کنند که دستگاه فرهنگی در مسیر طراحی شد ه اش در حرکت است یا انحرافی به چشم می خورد (علی احمدی، 1383، ص464) که برای کسب اطمینان از اجرای استراتژی بگونهای که برنامهریزی شده مطالعه فوق لازم است.
دستگاه های فرهنگی خصوصاً از این تغییرات شتابان مصون نخواهند ماند و لذا برای برطرف شدن دغدغه خاطر برنامهریزان و مسئولان کشور، انجام تحقیقات و مطالعات فوق لازم و ضروری می باشد. بخصوص اگر فرض برآن باشد که در سال های اخیر تهاجم فرهنگی بنیان اعتقادات دینی و ارزش های برخواسته از مکتب اسلام را تحت تأثیر و تهاجم قرار داده است. در رویکرد تعیین اعتبار مفروضات استراتژیک به کنترل محتوی و مضمون استراتژی پرداخته می شود که از جنبه دینی و ایدئولوژیک مفروضات براساس اصول بنیادین جهان بینی استوار است و از جنبة ارزیابی ونظارت و کنترل بایستی اصل نظارت الهی، اصل خودکنترلی، اصل عفو، اصل امر به معروف و نهی از منکر، اصل عدالت، اصل میانه روی و اعتدال، اصل تغافل و عیب پوشی، اصل رعایت اولویتها ، اصل اهم و مهم ، اصل دفع افسد به فساد، اصل تقدم واجب برمباح و مستحب، اصل مهار فرصتها و... در نظر گرفته شود. (علی احمدی و علی احمدی، 1383)
مسئله اصلی تحقیق حاضر چگونگی دستیابی به الگوی (مفهومی، فرایندی) کنترل استراتژیک برای دستگاه های فرهنگی کشور می باشد. طبعاً رسیدن به این الگو نیاز به شناسایی متغیرهای اصلی و فرعی و روابطی بین آنها را دارد. لذا میبایست در ابتدا این متغیرها را شناسایی و اهمیت و وزن هر کدام و تأثیر ساختاری آنها را پیدا کرد. در واقع کنترل استراتژیک نقش کلیدی در تحقق اثر بخشی و جهتگیری های اساسی سازمان را دارد. در واقع جهتگیریهای اساسی سازمان چرایی هر تشکیلاتی را بیان میکند؛ بدین معنا که حیات و بقاء سازمانها بستگی به چشمانداز، رسالت، مأموریت و اهداف بلند مدت و میان مدت آن دارد.
در سال های اخیر به نظر میرسد مجموعة دستگاه های فرهنگی کشور در دستیابی به اهداف و مأموریتهای خود با کاهش اثر بخشی روبرو شده و چه بسا از منابع و امکانات اساسی مادی و معنوی، شایستگی افراد، تعهد سازمانی، مسئولیت خواهی و... بهرهگیری مطلوب بعمل نیامده باشد. به همین منظور فقدان کنترل استراتژیک مقصود اصلی این تحقیق است که با طرح سؤالات اصلی زیر بدنبال طراحی و تعیین الگوی (مفهومی، فرآیندی) برای کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور میباشیم:
1. آیا بین اجرای استراتژی و تدوین استراتژی دستگاههای فرهنگی کشور رابطه معناداری وجود دارد؟
2. آیا بین ارزیابی و تدوین استراتژی دستگاههای فرهنگی کشور رابطه معناداری وجود دارد؟
3. آیا بین اجرای استراتژی و ارزیابی آن برای دستگاههای فرهنگی کشور رابطه معناداری وجود دارد؟
اهداف تحقیق:
هدف اصلی از تحقیق حاضر طراحی و تبیین و ارائه یک مدل (مفهومی، فرآیندی) کنترل استراتژیک برای دستگاه های فرهنگی کشور بوده که از طریق این مدل بتوان به منظور اثر بخش کردن فعالیت دستگاه ها، قابلیت شایستگی آنها را افزایش داده و با توجه به فاصله ای که ناشی از تفاوت بین وضعیت موجود و مطلوب است، این فاصله را شناسایی و تعدیل نمود. بدنبال اهداف اصلی فوق، اهداف فرعی زیر نیز مدنظر بوده است:
1- شناسایی متغیرهایی کلیدی که در کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور اثر گزاربوده و تعیین شاخص های مربوطه و نحوه سنجش آن.
2- شناسایی و بررسی عواملی که باعث شده اند دستگاه فرهنگی به موقع اهداف مطلوب خود را عملی نموده است.
3- تأثیر دادن مطالعات تطبیقی سایر کشورها در کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی ایران.
4- با انجام مطالعات فوق و طراحی مدل بتوان از هدر رفتن سرمایه گذاریها در دستگاه های فرهنگی جلوگیری کرده و بدنبال آن تحقق به موقع اهداف سازمان را شاهد باشیم.
5- توسعه یادگیری و توانایی تطبیق در دستگاه های فرهنگی کشور.
6- با توجه به فرضیه ناپیوستگی محیط و وجود تلاطم و آشوب و بی قاعدگی و بی نظمی که در محیط روابط بین المللی وجود دارد و هر لحظه تغییرات اجباری را متوجه ساختار نظامها میکند، هدف دیگر این تحقیق در واقع ایجاد یک نوع آمادگی است که در صورت تحت الشعاع قرار گرفتن فرهنگ و ساختار حکومتها، این گونه تغییرات با توجه به اصول و مبانی پیش بینی شده در ساختار آن حکومت باشد. بویژه در حکومتهای اصول گرا و ارزشی مثل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هر گونه تغییری نبایستی اصول اعتقادی و ایمانی را وجه المصالحه خود قرار دهد و اصول کنترل استراتژیک تأکید میکند که با توجه به اهداف، جوابگوئی، شایستگی و نوع ارزش ها اقدامات استراتژیک را انجام داد.
7- جهت دهی به مدیران ارشد دستگاه های فرهنگی که بدانند روی کدام عوامل بیشتر سرمایه گذاری کنند.
8- طراحی این مدل میتواند هم افزایی[6] دستگاه های فرهنگی کشور را افزایش دهد؛ چرا که در انسجام برنامهها تأثیر مضاعفی خواهد داشت.
مبانی نظری تحقیق:
مدیریت استراتژیک:
مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین، اجراء و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانه است که سازمان را قادر میسازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد. همچنین مدیریت استراتژیک به عنوان فرآیندی مداوم و تکراری که در جهت حفظ تناسب تمامی سازمان با محیط اطراف آن هدف گیری شده است؛ می باشد. Samuel & Paul, 1990, P.5))
طی بررسی های به عمل آمده از ادبیات مدیریت استراتژیک و ملاحظه الگوهای طراحی
شده مربوط به دانشمندان این علم مدیریت استراتژیک را به عنوان یک فرآیند یا سلسلهای از مراحل تعریف نمودهاند که نمودار شماره (1) نشاندهنده آن مراحل می باشد(دیوید فرد آر، 1385):
نمودار(1): فرآیند مدیریت استراتژیک
منبع:دیوید، فرد آر. (1385) ، "خلاصه مدیریت استراتژیک، مفاهیم و یافتهها" ، ترجمه و تدوین وجهالله قربانیزاده، انتشارات بازتاب
مفهوم و تعاریف کنترل استراتژیک:
مفهوم کنترل استراتژیک بر این موضوع اشاره دارد که روند مدیریت استراتژیک و نتایج آن بایستی به تناوب با طرح سؤالاتی مانند چه چیزی درست انجام شده است؟، چه چیزی اشتباه انجام یافته و روند مدیریت استراتژیک چگونه باید گسترش یابد؟، چگونه بایستی ارزیابی شود؟. مسئله این نیست که چطور ممکن است یک استراتژی مدیریتی در نظر گرفته شده خوب طراحی شده باشد، بلکه اجرای مؤثر استراتژی مدیریتی فوق بخشی از یک تلاش برنامهریزی شده متکّی بر ارزیابی و کنترل میباشد، البته مشروط بر آنکه استراتژی تحقق پیدا کند یا اگر این استراتژی مناسب نیست کنار گذاشته و رها شود. (Harrison, 1991)
در رابطه با کنترل استراتژیک بسته به مورد آن تا بحال در طیف وسیعی تعاریف مختلفی از ساده تا پیچیده ارائه شده است که صرفنظر از تعاریف سنتی و جدیدی که بر این اصطلاح ارائه شده ذیلاً دیدگاه بعضی از صاحب نظران و دانشمندان مطرح در این حوزه آوشده است:
1- روش و بل در این زمینه اظهار میکند: "کنترل استراتژیک به عنوان یک سیستم گزارشگیری طراحی شده که جهت ارائه به موقع اطلاعات در ارتباط با اجرای موفقیت آمیز تصمیمات استراتژیک به مدیران ارشد عمل می کند." (Roush & Bell, 1987, PP. 91 – 103)
2- گلوک و جاش[7] در این زمینه میگوید: "کنترل استراتژیک از این جهت است که ببینیم آیا گزینههای اجراء شده استراتژی به اهداف از قبل تعیین شده منجر میشود." (Argiyris, 1986, pp.363-375)
3- به استناد نظر رابرت آنتونی و جان دردن و نرومن بدفورد در کتاب نظام های کنترل مدیریت، گفته شده است: "کنترل استراتژیک عبارت است از ارزیابی اهداف کلی سازمان و نیز طراحی و بازنگری در استراتژیها و سیاستهای کلّی جهت دستیابی به اهداف" (Gardener, 1985, pp.1-24)
4- به استناد نظریه ساموئل سرتو[8] که در رابطه با کنترل استراتژیک مطرح شده است: "کنترل استراتژیک آخرین گام در فرآیند مدیریت استراتژیک است و یک نوع کنترل سازمانی است که به منظور بهبود مدیریت استراتژیک و حصول اطمینان از اینکه سازمان به نحو صحیح عمل میکند بر روی آن تمرکز دارد." (Alexnder, 1985, pp.91-97)
5- به استناد نظریه شرییونگ و استاینمن کنترل استراتژیک به شرح زیر تعریف شده است: "کنترل استراتژیک عبارت است از ارزیابی انتقادی طرح ها، فعالیتها و نتایج به منظور کسب اطلاعات لازم برای هدایت صحیح امور عملکرد آتی سازمان" (SchreYong & Stein mann, 1987, pp.91-103)
6- و بالاخره پیرس و رابینسون کنترل استراتژیک را "پیگیری مسیر استراتژی در حال اجراء که مسائل با تغییر در فرضیات بنیادی را کشف و تعدیلهای لازم را بوجود میآورد" می دانند. (Pearco & Robinson, 1988, p.28)
در مجموع می توان گفت کنترل استراتژیک با پایهریزی و استفاده از نقاط بازرسی[9] استراتژیک یعنی «ملاک هایی که ممکن است برای ارزیابی پیشروی رو به جلو در اجرا و تحقق استراتژی مقرر مورد استفاده قرار گیرند» میباشند. این ملاک ها آستانههای اجرای استراتژی سازمانی را پایهگذاری مینمایند که اگر برآورده شوند، اعتبار استراتژی مقرر حاصل میشود. بنابراین کنترل استراتژیک بر هماهنگی میان فرموله کردن استراتژی و اجرای آن دلالت میکند و اطمینان حاصل نمودن از اینکه استراتژی همزمان با جدول زمانی رو به سوی هدف می باشد را نیز کنترل استراتژی میگوید.
برای اهداف و نیات این مقاله، کنترل استراتژیک بعنوان یک روند زیرین[10] قابل تشخیص در مجموعه فرآیند مدیریت استراتژیک تعریف شده است. بنابراین کنترل استراتژیک یک زیر مجموعه از روند بزرگتری است که شامل توسعه فرمولسازی، انتخاب و اجرای یک استراتژی برای کل سازمان میباشد و از سطح مدیران ارشد اجرایی صادر می شود.
جایگاه فرهنگ دینی و نقش تصمیمسازان دستگاه های فرهنگی کشور در آن
توسعه فرهنگ دینی یکی از دل مشغولیهای عمده روشنفکران ایران در چند دهه قبل بوده است. با این حال به دلیل عدم وفاق میان ذهنی در مورد تعریف فرهنگ، هر کدام از صاحب نظران و متخصصان برای توسعه فرهنگ دینی نسخهای جداگانه تجویز نمودهاند. با توجه به اطلاعات موجود در قانون اساسی و متمم آن که در سال 1368 تصویب شد به طور کلی از سه نهاد به عنوان نهادهای تصمیمگیری یاد شده است که عبارتند از: نهاد رهبری؛ مجلس شورای اسلامی و هیئت وزیران. (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1358 با اصلاحات 1368)
در نظام جمهوری اسلامی ایران علاوه بر نهادهای عامی که به امر تصمیمگیری در همه کشور اشتغال دارند، نهادهای خاصی نیز در نظر گرفته شده که میبایست در امور تخصصّی تصمیمگیری کنند؛ بدین معنا که در امور فرهنگی کشور نهادهایی برای تصمیمگیری در سطوح و لایههای مختلف پیشبینی شدهاند که اهمّ آنها عبارتند از:
• شورای عالی انقلاب فرهنگی
• وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
• وزارت علوم تحقیقات و فناوری • وزارت آموزش و پرورش
• صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
• سازمان تبلیغات و سایر دستگاهای ذیربط
همچنین هرم سلسله مراتب تصمیمگیری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران را می توان به صورت زیر نشان داد: (ابوالقاسمی؛ 1381)
نمودار(2): هرم سلسله مراتب تصمیمگیری فرهنگی در کشور
منبع: ابوالقاسمی، محمد جواد. (1381). "گامی بسوی طراحی برنامهریزی استراتژیک توسعه فرهنگی" ، همایش کاستیها و راه کارهای بخش فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
بررسی هرم فوق نشان میدهد که فرهنگ دینی در جمهوری اسلامی ایران همواره مورد توجه مسئولان و مراکز تصمیمگیری عالی کشور بوده و هست. علیرغم این حسن توجه از سوی مسئولان محترم، همواره این سؤال در ذهن محققان وجود داشته که به چه میزان در چند دهه قبل فرهنگ دینی در کشور توسعه یافته و اگر توسعه دینی اندک بوده و یا حتی پس رفت داشته چه افراد و دستگاه هایی باید پاسخگوی علت این ناکامیها باشند؟ اگر بخواهیم برنامه توسعه فرهنگ دینی را بازیابی کنیم بایستی مراحل شناسایی رسالتها، خدمتگزاریها، ارزیابی و انتخاب استراتژیها، تعیین هدفهای سالانه و بلند مدت، تخصیص منابع، چگونگی محاسبه و نظارت و ارزیابی عملکردها را مورد نقد کارشناسانه قرار دهیم.
در همین راستا بایستی بررسی کرد دستگاه های فرهنگی در رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و همچنین استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب، اعتلای آگاهیهای عمومی در زمینههای مختلف، شکوفایی استعدادها و روحیه تحقیق و تبییع و ابتکار، رواج فرهنگ و هنر اسلامی، آگاه کردن جهانیان نسبت به مبانی و اهداف انقلاب اسلامی ایران، فراهم نمودن وحدت میان مسلمین و... چقدر موفق بودهاند.
پیشینه تحقیق:
بر اساس بررسی های انجام شده توسط محققین مشخص گردید که امروزه موضوع کنترل استراتژیک سازمان ها و دستگاه های حکومتی و اداری از مباحث جدید علم مدیریت بوده و در این زمینه کار عمیق و برجستة تئوریک و علمی کاربردی که بتوان از آن برای کنترل دستگاه های دولتی در ایران، به خصوص دستگاه های فرهنگی با این رویکرد استفاده نمود اقدام مؤثری صورت نگرفته است. همچنین الگوهایی که تا بحال در داخل و خارج از کشور در امر کنترل استراتژیک ارائه شده است، عمدتاً مباحث تجاری، اقتصادی، مالی، شیمیایی و صنعتی را مورد توجه قرار دادهاند. در مجموع پس از بررسی های مختلفی که از نقاط قوت و ضعف مدل های مختلف کنترل استراتژیک صورت پذیرفت، مدل ای. فرانک هاریسون که تحت عنوان "کنترل استراتژیک در سطح مدیران ارشد"[11] میباشد مدنظر قرار گرفت. در سال 1991 پروفسور ای فرانک هاریسون استاد دانشگاه ایالتی سانفرانسیکو یک الگوی مفهومی فرآیندی کنترل استراتژیک را که نشأت گرفته از نظریات جدید مدیریت استراتژیک و کنترل استراتژیک و کاربردهای دنیای واقعی است در سطح مدیران ارشد را طراحی نمود که الگوی فوق در نمودار شماره(3) آورده شده است.
این بررسی که از 108 شرکت انجام شده، قصد دارد تا آن دسته از عوامل کنترل استراتژیک که مستقیماً در موفقیت تصمیمات اتخاذ شده استراتژیک در سطح مدیران ارشد (که متعاقباً در سراسر سازمان اجرا می شوند) را شناسائی نموده و اعتبار ببخشد. در پاسخ مستقیم به یک پرسشنامه جامع، شصت و یک نفر از مدیران ارشد 9 عامل کنترل استراتژیک را ارزیابی کردند که تنها ارزیابیهای مربوط به مدیران ارشد اجرایی در این بررسی پذیرفته و پردازش شدند. ارزیابیهای آنان، نقاط قوت و ضعف قابل تصحیح در برداشتهای آنان نسبت به کنترل استراتژیک در محدوده سازمان های مربوطهشان را آشکار ساخت. گرایش این ارزیابیها منجر به اعتبار بخشی فرآیند منطقی الگوی کنترل استراتژیک شد. (ایْ. فِرانکْ هَاریسُون؛ 1384)
این مدل در مجلّه تخصّصی مجله تخصصی بینالمللی "مدیریت استراتژیک (برنامهریزی درازمدت)" [12] ارائه شده و با تغییراتی که در آن ایجاد و عوامل جدیدی بویژه با رویکرد فرهنگی بدان تزریق شد، در این تحقیق به عنوان مدل مفهومی اولیه مورد نظر انتخاب گردیده است.
مدل مفهومی تحقیق:
تمام مطالعات تحقیقی بر یک چارچوب مفهومی استوار است که متغیرهای مورد نظر و روابط میان آنها را مشخص می کند. (ادواردز و همکاران؛ 1379) در این تحقیق نیز با تکیه بر نتایج سایر الگوها و تحقیقات قبلی و با مبنا قراردادن مدل ای. فرانک هاریسون و توسعه آن، و بر اساس مبانی نظری مورد بحث، مؤلفهها و اجزاء مدل پیشنهادی به شرح زیر طراحی شده است و هر شماره نشاندهنده شماره فرضیه فرعی (حدس آگاهانه محقق در مورد پاسخ به سئوالات فرعی تحقیق) میباشد:
...
روش و نوع تحقیق:
روش انجام تحقیق بطورکلّی پیمایشی میباشد که از جهت کاربردی به صورت میدانی انجام شده است. روش این تحقیق توصیفی با هدف توسعه مدل کنترل استراتپیک در حوزه سازمان های فرهنگی است که در بخش نظری با مراجعه به ادبیات مدیریت و کنترل استراتژیک عوامل مختلف مؤثر در الگو مورد تحلیل قرار گرفته است. به منظور جمعآوری اطلاعات درخصوص اینگونه عوامل مطالعات بصورت کتابخانه ای و میدانی و با ابزار های فیش برداری مصاحبه و پرسشنامه های باز و نیمه ساختار یافته انجام شده است.
...
جمع بندی و پیشنهادات:
هدف اساسی از تحقیق حاضر طراحی و تبیین الگوی مفهومی فرآیندی کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور؛ و همچنین شناسایی متغیرهای کلیدی در کنترل استراتژیک و بررسی این عوامل و ابعاد مدل و تأثیر دادن مطالعات تطبیقی سایر کشورها؛ و طراحی ابزاری جهت امکان دادن و جهتدهی به مدیران ارشد و همافزایی دستگاهها بوده است. در این تحقیق به منظور دستیابی به اهداف فوق و طراحی مدل سؤالاتی مطرح شد و پس از بررسی مطالعات تطبیقی خارجی و مطالعات مشابه؛ با حدس تخصصی آگاهانه محققین مدل مفهومی اولیه تحقیق طراحی شد. سپس با طراحی پرسشنامه باز و بسته و تایید روایی و پایایی آن؛ نظرات 100 نفر از خبرگان در سطوح وزیر؛ معاون وزیر و مدیران کل و کارشناسان رده بالای 6 دستگاه ها فرهنگی بزرگ کشور اخذ و با تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی روابط بین ابعاد و شاخصهای مدل سطح صفر تحقیق؛ و با استفاده از روش تحلیل مسیر، مدل نهایی و برازش شده تحقیق بدست آمد که در نمودار شماره (6) نشان داده شده است.
پیشنهادهای تحقیق:
در این تحقیـق 2 سری پیشنهاد به ترتیب برای دستگاههای فرهنگی کشور و برای محققین و پژوهشگران ارائه میشود که عبارتند از:
1- پیشنهادهایی برای دستگاههای فرهنگی کشور
با عنایت به اعداد و ارقام به دست آمده در جدول شماره (18) پیشنهاد می گردد موارد زیر به ترتیب اولویت در دستور کار دستگاه های فرهنگی کشور قرار گیرد:
1. مؤلفههای تعیین دقیق ارزشهای محوری و تخصیص منابع دارای بیشترین اهمیت 46/1= است، لذا تأکید بیشتری بر آنها میشود.
2. مؤلفههای کنترل راهبردی و اقدام اصلاحی؛
3. مؤلفههای فرایند برنامهریزی و عوامل کلیدی؛
4. مؤلفههای تخصیص منابع و سازمان دهی؛
5. مؤلفههای کنترل عملیاتی و کنترل راهبردی؛
6. مؤلفههای شایستگی و کنترل عملیاتی؛
تأکید در رابطه با سایر مؤلفهها از جهت اولویت در جدول شماره(19) تابع مراحل زیر است:
12 11 5 9 8 2 7
2- پیشنهادهایی برای محققین و پژوهشگران آینده
الف- با توجه به این که رابطه بعضی از متغیرها با هم منفی و یا مقادیری ناچیز اعلام شده و بعضاً در مدل اولیه ارائه شده، مؤلفهها و شاخصههای مهمی تعریف شده که در عمل ادغام و در نتیجهگیری نهایی اگر چه به صورت عینی تأثیر خود را نشان نداده است (مثل سبک رهبری، مفروضات استراتژیک، فرهنگ سازمانی و ارتباطاتی اثر بخش) و چه بسا در تئوریها و اظهارنظر محققین این مسئله غیرمنتظره باشد، پیشنهاد میگردد مدل فوق را با روشهای دیگر، طراحی و آزمون نموده و نتایج به دست آمده را با این مدل تطبیق داده و چرایی آن را بررسی کنند.
ب- با توجه به نتایج به دست آمده از الگو، پیشنهاد میشود این الگو را در رابطه با سایر دستگاههای غیرفرهنگی و اجرایی هم به آزمون گرفته و نتایج تحقیقات را بررسی کنند.
ج- پیشنهاد میشود با عنایت به تحقیق انجام شده، بررسی راهکارهای بهبود ساختار، فرایند نگری سازماندهی تخصیص وظائف، اختیارات و کنترلهای راهبردی عملیاتی دستگاههای فرهنگی دنبال شود.
د- موانع ساختاری دستگاههای فرهنگی کشور در تأثیر مؤلفههای نمودار(6) بررسی و ارزیابی شود.
و- پیشنهاد میشود برای کنترل استراتژیک هر یک از دستگاههای فرهنگی با توجه به این که مدل از نرمافزار لیزرل و 100=n استفاده کرده برای هر دستگاه فرهنگی نیز با روش فوق کاربرد مدل را به طور مجزّا ارزیابی کنند. به عبارت روشنتر مثلاً برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با انتخاب 100 نمونه از داخل مجموعه تشکیلات صدا و سیما و تعیین روابط و ضریب مسیرها و وزن هر کدام از عوامل چگونگی کاربرد این مدل را نیز بصورت مجزّا برای صدا و سیما تعیین کنند.
منابع:
1. ابوالقاسمی، محمد جواد. (1381). "گامی بسوی طراحی برنامهریزی استراتژیک توسعه فرهنگی" ، همایش کاستیها و راه کارهای بخش فرهنگی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
2. ادواردز و همکاران. (1379). "تحقیق پیمایشی: راهنمای عمل" ، ترجمه سیدمحمد اعرابی و داوود ایزدی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
3. ایْ. فِرانکْ هَاریسُون. (1384). "کنترل استراتژیک در سطح مدیران ارشد" ، ترجمه غلامحسین نیکوکار، تهران: دانشگاه امام حسین(ع).
4. پیتر لورانژ، مایکل اسکات مورتن، سومانترا گوشل(1385)، "کنترل استراتژیک" ، ترجمه سیدمحمد اعرابی و محمد حکاک ، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
5. دیوید، فرد آر. (1385) ، "خلاصه مدیریت استراتژیک، مفاهیم و یافتهها" ، ترجمه و تدوین وجهالله قربانیزاده، تهران: انتشارات بازتاب.
6. سلطانی تیرانی، فلورا. (1378). "کاربرد تجزیه و تحلیل علی در پژوهش های علوم اجتماعی و رفتاری" ، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
7. علی احمدی، علیرضا. (1383). "مجموعه مقالات مدیریت استراتژیک (شامل 31 مقاله تالیف و ترجمه ای در فرآیند مدیریت استراتژیک )" ، تهران: انتشارات تولید دانش.
8. علی احمدی، علیرضا و علی احمدی، حسین. (1383). مبانی و اصول مدیریت اسلامی (رویکردی نوین برای مدیریت در هزاره سوم و جهانی شدن) ، تهران: انتشارات تولید دانش.
9. فرهنگی، علی اکبر و دیگران. (1386). "طراحی و تبیین مدل نهادی کردن برنامه های راهبردی جامعه از طریق رسانه های جمعی" ، دانش مدیریت، دوره 20 ، شماره ?? ، زمستان 1386 ، از صفحه ?? تا ??.
10. قاسم پور، احمد. (1378). "بررسی و تبیین شاخص های کنترل در مدیریت استراتژیک دفاعی" ، پایاننامة دکتری، تهران: دانشگاه عالی دفاع ملی.
11. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1358 با اصلاحات 1368، اداره کل قوانین و مقررات مجلس شورای اسلامی.
12. C. Argiyris. (1986), sungle-Loop and pouble-loop models in research on Decision making, Administrative Science quarterly, management control systems six Edition, Irwin, Homewood, Illinois, PP. 363 - 375.
13. David Ash. (1992), Strategic control: A problem Looking for a solution, IJSM (LRP) Vol. 25, No. 2, PP. 105 - 115.
14. David C. Band and Geral scanlan. (1995), strategic control through core competencies IESM (LRP) Vol. 28, ISSU E 2, PP. 92-102.
15. E. P. M. Gardener (1985), A system Approach to bank prudential Management and supervision the untie lionization and feed back control, Journal of management studies No. 22, PP. 1 - 24.
16. Frank E. Harrison. (1991), Strategic control at the C. E. O. Level, International Journal of strategic Management (Long Range planning) Vol. 24, No. 6, PP. 78 - 87.
17. G. Schreyong and H. stein mann. (1987), Strategic control, A new Perspective Academy of management Re[view], No. 12, PP. 91 – 103.
18. Horvitz, J. h. (1979) Strategic control: A New Task for Management, (Long Range planning), (12) 3-2-7.
19. J. A Pearco and P.s.Robinson. (1988), Strategic management, strategic formulation and Implementation, Homewood III Rwin Publishing, p. 28.
20. L. D Alexnder. (1985), successfully implementing strategic Decisions. Long Range planning, No. 18, PP. 91 - 97.
21. Legge D. Baxebdale P. (2004), "The Strategic Control of an Ant-Based Routing System using Neural Net Q-Learning Agents" , Paper presented at the Fourth Symposium on Adaptive Agents and Multi-Agent Systems (AAMAS-4), at the AISB 2004 Convention, University of Leeds, UK, March 29th and 30th, 2004.
22. Lorange, Pand, D. Murphy. (1990), Consideration in Implementing strategic control. Journal of Business strategy. 4(4).
23. Paula van Veen-Dirks and Martin. (2002), Strategic control: Meshing critical success factor with the blanched score. IJSM (LRP) 35, PP. 407-427.
24. Roush and Bell (1987), Strategic control, a new perspective. Academy of management Re[view] PP. 91 - 103.
25. Samuel C. Certo J Paul Peter. (1990), Strategic Management A focus on process, singupour, P. 5.
26. Stephen Bangay and Michael. (1991), Creating a strategic control system, Goold (Long Range planning) Vol. 24, No. 3, PP.32 - 39.
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما