روند تولد ، رشد و تکامل ERP
برای ساده تر بیان کردن دوران شکل گیری ERP میتوانیم این زمان ها را بصورت ذیل دسته بندی کنیم که این دسته بندی را به تحت عنوان تاریخچه بیان می کنیم، هرچند که برخی از این موارد قبلا نیز گفته شده ولیکن این یک دسته بندی مرتب شده ی کلیه ی اتفاقات و تحولات مربوط به ایجاد این سیستم ها میباشد:
تاریخچه:
● دوره اول (قبل از سال 1960 میلادی):
در این مدت نرمافزارهایی به نام BOM Processors توسعه پیدا کرده بودند که هدف عمده آنها استخراج مواد لازم برای تولید تعدادی محصول بود. این نرمافزارها توجه چندانی به اندازه و حجم تولید نداشته و از سوی دیگر زمان تحویل این اقلام را مد نظر قرار نمیدادند. ضمناٌ این نرمافزارها، موجودی خطوط مختلف تولید و انبارها را مد نظر قرار نمیدادند و به همین جهت با استفاده از آنها حجم موجودی در جریان، افزایش پیدا میکرد.
● دوره دوم (بین سالهای 1960 و 1970 میلادی ):
در دهه 1960 هدف عمده سیستمهای ERP مدیریت و کنترل انبار بود، تولید کنندگان فرض میکردند که مصرف کنندگان الگوی مصرف خود را حفظ میکنند و آنها نیز باید انبارهایشان را پر نگه دارند تا بتوانند نیازهای مصرف کنندگان را پاسخگو باشند. در دهه 60 کامپیوترها حرارت زیادی تولید میکردند و بسیار جاگیر و پر سر و صدا بودند و نگهداری این سیستم ها برای همه امکان نداشت .
در اوایل این دهه تمرکز نرم افزاری بیشتر بر روی سیستمهای کنترل موجودی بود. در این مدت همچنان بیشتر از مفاهیم سنتی کنترل موجودی برای توسعه نرمافزارهای مرتبط استفاده میشد. اما در اواخر این دهه مفهوم MRP و یا برنامه ریزی مواد مورد نیاز معرفی و نرمافزار MPRI توسط IBM توسعه پیدا کرد. مهمترین مشکل این نرم افزار و نرمافزارهای مشابه، اجرای آن بر روی main frameهای گران قیمت مستقر در مراکز دانشگاهی و یا نظامی و غیره بود و همین امر فاصله زمانی بین دو برنامه ریزی را افزایش میداد. این سیستم بصورت برگشتی، زمان تحویل اقلام مورد نیاز برای ساخت یک محصول خاص را از زمان تحویل به مشتری تا زمانی که مورد نیاز برای مونتاژ شدن روی خطوط مونتاژ بود، برنامهریزی میکردند.
سازمانها در اجرای MRPI مشکلات زیادی داشتند. این مشکلات بیشتر مشکلات سیستمی و ناشی از کاربران بودند تا مشکلاتی تکنولوژیک.از طرف دیگر این سیستم ارتباط بین تولید و استراتژیهای رقابتی سازمان را چندان مد نظر قرار نمی داد. ضمناً ظرفیتهای تولیدی سازمان چندان دراین سیستم لحاظ نمیشدند.
● دوره سوم (بین سالهای 1970 و 1980 میلادی):
در دهه 70 تمرکز بر MRPI با توجه به برنامه کلان تولید یا MPS و توسعه MRP حلقه بسته بود. در این سیستمها امکان بروز رسانی در زنجیره تولید به حداکثر رسید اما همچنان این سیستم ها فقط برنامه ریزی تولید را انجام داده و حمایت چندانی از سایر منابع تولید نداشتند.
در این دهه تولید کنندگان متوسط می توانستند از پس سیستمهای جاگیر و پر سر و صدای دهه 60 برآیند. پتانسیلی که سیستم های کامپیوتری برای ابداع داشتند به مدیران این امکان را میدادند که چرخه صنعتی محصولات و تخصیص منابع خود را بازنگری کنند. سیستمهای کامپیوتری MRP ابداع شدند تا این اطمینان را بدهند که همیشه در هنگام نیاز به مقدار کافی، مواد مورد نیاز وجود دارد. این سیستمها که ابتدای کار توسط شرکتهایی همانند IBM و JI Case تولید شده بودند، مدعی بودند که میتوانند بر حسب محصولات به پایان رسیده، موجودی جاری، موجودی تخصیص یافته و ورودیهای مورد انتظار، به طور اتوماتیک نیازمندیها را طرحریزی کنند، بسازند و بخرند. سیستمهای MRP را که شامل فاز، نیازمندهای خالص برای طرح ریزی و تهیه اجزای نیمه ساخته، مواد خام و عناصر بودند، تغذیه میکردند.
MRP برای برنامهریزان کنترل بیشتری به ارمغان میآورد و سبب می شد به جای آنکه تنها پس از پیش آمدن تأخیرها عکسالعمل نشان دهند، پیشدستی کنند و از سفارشات دارای الگوی زمانی استفاده کنند. هر چند این سیستمها به دلیل محدودیت کامپیوترها تنها مقدار محدودی از متغیرها را کنترل میکردند. هیچ راهی برای فهمیدن اینکه دیر رسیدن یک قطعه چه تأثیری در روند کلی تولید خواهد داشت وجود نداشت. فرضیه کلی این بود که تأخیر در سیستم به معنای تأخیر در رساندن محصول به دست مشتری خواهد بود.
همچنین Backward Scheduling به کار گرفته میشد تا با وجودی که موجودی به حداقل می رسید کالا به موقع بدست مشتری برسد. در این روش برنامهریزی تاریخ شروع کار از تاریخی که برای تکمیل کار در نظر گرفته شده رو به عقب محاسبه میشود. از سوی دیگر تعیین و دانستن تعداد قطعات لازم برای تکمیل سفارش مشتری کافی نیست.
شرکتها برای بهبود کارایی باید طرحریزی ظرفیت را بر اساس مواد، تجهیزات و اولویتها انجام دهند. به این منظور CRP بوجود آمد. متأسفانه باز هم محدودیتهای کامپیوترها در آن زمان باعث میشد نتوانند متغیرهایی مانند زمان بیکاری، نگهداری و کار در محاسبات CRP شرکت داده شوند. بنابراین برای هر مرکز کاری یک ظرفیت نامحدود فرض میشد. در نتیجه نیاز به دخالت دادن سایر منابع نیز در محاسبات پدیدار شد.
این نیاز از بخش تولیدی فراتر رفت. نگهداشتن صورت حسابهای تجاری ورودی و خروجیهای موجودی، مقدار کار و سربار در محاسبات دخیل شدند و سود حاصل از انتقال نیز اهمیت یافت. MRP II تلاش کرد طرحریزی تجاری، فروش، پشتیبانی و سایر توابع را با هم یکپارچه کند بطوریکه بتوانند به شکل هماهنگ با هم کار کنند.
● دوره چهارم (بین سالهای 1980 و 1990 میلادی):
گسترش MRPI به کف کارگاه و توسعه MRPII که برنامهریزی بخش زیادی از منابع تولیدی را انجام میداد. در اوایل همین دهه سیستمهای DRP یا سیستمهای برنامهریزی توزیع که مستقل از MRPII عمل میکردند وارد این سیستم شده و عملاً مشکل عدم ارتباط این دو سیستم با یکدیگر مرتفع گردید.
● دوره پنجم ( بین سالهای 1990 و 2000 میلادی و پس از آن):
گسترش MRPII به سایر حوزهها و اضافه نمودن سیستمهای پشتیبان تصمیم، به MRPII توسعهیافته که در تمام عرصههای تولیدی، خدماتی، تجاری، توزیع و غیره کارایی داشت و همچنین ظهور ERP.
مشکل عمده سیستمهای MRPII و توسعه یافتههای آن این بود که تنها سیستم تولیدی ساخت به منظور انبار یا MTS را پشتیبانی مینمود و سایر سیستمهای تولیدی را چندان پوشش نمیداد؛ اما با ظهور ERP در حوزه تولید، تمامی سیستمهای تولیدی تحت پوشش قرار گرفتند. بخشها، فرآیندها و وظایف مختلفی از جمله کنترل کیفیت، نگهداری و تعمیرات، امور حسابداری، مالی و غیره به سیستمهای تولیدی متصل شده و ERP به عنوان حدفاصل سیستم های SCM و CRM مطرح گردید. این سیستم بیش از آنکه عنوان جدیدی برای MRPII باشد، به عنوان سطح بعدی در سطوح تکاملی سیستمهای کامپیوتری طراحی شده برای پشتیبانی از عملیات سازمان مطرح است.
طی دهه 90 میلادی، همه نواحی عملکردی سازمان از منافع سیستمهای پیگیری و طرح ریزی کامپیوتری بهرهمند شد. با عمومیتر و فراگیرتر شدن کامپیوترها و پیشرفت برنامهنویسی هر بخشی از سازمانها میتوانستند نرم افزارهای کاربردی خودشان را داشته باشند. همین خود تبدیل به یک مشکل شد. سیستمهای گسسته و پایگاههای دادهای جدا از هم نیاز به یکپارچگی را کاملاً ملموس میکرد. از سوی دیگر زمان صرف شده از تولید تا عرضه کالا به بازار به دلیل تقاضای رو به ازدیاد مصرف کنندگان مرتباً کاهش مییافت. این با فلسفه تولید جدید ژاپنی که میگفت فرآیند تولید در کشورهای غربی باید بازنگری شود، ترکیب شد. JIT با هدف کاهش اتلافها و زمانهای تأخیر در رسیدن مواد، معتقد بود که تولید کنندگان و تأمین کنندگان باید روابط نزدیکتری با هم برقرار کنند. همینطور، بهرهبرداری از نیروی انسانی سبب شد هزینه کالاهای فروخته شده برای خرید مواد تغییر کند.
طرحریزان نیاز داشتند هزینه تخصیص مواد را بلافاصله پس از دریافت سفارشات بدانند، ولی خریداران که مواد خام را خریداری میکنند باید از یک ماه قبل از طرح فروش آگاهی داشته باشند.
بنابراین یک پایگاه داده مشترک میبایست طراحی و پیاده سازی میشد. به این ترتیب ERP، سیستم مدیریت منابع سازمان متولد شد.
با ظهور ERP در حوزه تولید، تمامی سیستمهای تولیدی تحت پوشش قرار گرفتند. بخشها، فرآیندها و وظایف مختلفی از جمله کنترل کیفیت، نگهداری و تعمیرات، حسابداری و مالی و ... به سیستمهای تولیدی متصل شده و ERP به عنوان حد فاصل سیستمهای SCM و CRM مطرح گردید. این سیستم بیش از آنکه عنوان جدیدی برای MRPII باشد، به عنوان سطح بعدی در سطوح تکاملی سیستمهای کامپیوتری طراحی شده برای پشتیبانی از عملیات سازمان مطرح است.
در سال 1995، پدیده اینترنت وارد ERP شد و در سالهای 1998 تا 2000، EDI و ERP با یکدیگر پیوند خوردند؛ در سال 2000 اینترنت به عنوان جزیی تفکیک ناپذیر از ERP محسوب و سیستم های ERP تحت وب توسعه یافتند که فناوری چند لایهای در معماری سیستم اطلاعاتی را پشتیبانی میکنند. امروزه هم سیستمهای جدیدی با عنوان ERP II در حال توسعه هستند که اساس آنها وب بوده و تمرکز بسیار زیادی بر حمایت از ماژول SCM دارند و عملا در تعریف امروز ERP، آنرا کاملا مرتبط و جداییناپذیر از SCM تعریف مینمایند. قابل ذکر است که در سال 1998 بیش از بیستهزار سازمان در سراسر جهان مبلغی افزون بر هفده میلیارد دلار در زمینه ERP سرمایهگذاری نمودهاند که این رقم در سالهای بعد بین سی تا پنجاه درصد رشد داشته و در سال 2003 به رقمی نزدیک به صد میلیارد دلار رسیده است.
همچنین هزینه نگهداری و بروزرسانی سیستم های پیادهسازی شده در سال 2000 به رقمی حدود بیست و دو میلیارد دلار بالغ شده که نرخ رشدی برابر 1/13% نسبت به سال 1999 داشته است. علاوه بر این، طبق بررسی های صورت گرفته، در حال حاضر بیش از هفتاد درصد از هزار شرکت تراز اول جهان، سیستم های ERP را با موفقیت پیاده نموده و یا در حال پیادهسازی آن هستند .
در حال حاضر هدف ERP یکپارچه، جایگزینی جزایر اطلاعاتی با ارتباط همه جانبه اطلاعات است تا همکاری در کل سازمان را اطمینان دهند. با وجودی که ERP مدعی دسترسی سریع به اطلاعات است، هنوز برخی از مشکلات را که از MRP II به ارث برده است با خود دارد. فرض ظرفیت نامحدود و تاریخهای برنامهریزی انعطاف ناپذیر، فروشندگان مجموعه بزرگی از توابع را پیشنهاد میدهند که نزدیک به قابلیتهای best-of-breed، توسعه بخشهای خاصی از صنعت و معماری تکنیکال تری است. این به همراه بهبود محصول، پشتیبانی جهانی و همکاران تکنولوژی در حال کم کردن فاصله بین امکانات واقعی و امکانات مورد علاقه در سیستم میباشد.
بهترین خریداران راه حلهای ERP، 100 کمپانی ثروتمند بودند. به این ترتیب موج سرمایهگذاریهای IT در زمینه ERP در دهه 1990، در سال 1998 کاهش شدیدی پیدا کرد و این روند تا سال 2000 نیز ادامه پیدا کرد و هنوز هم به حالت اول بازنگشته است. بنابراین امروزه فروشندگان ERP سعی دارند برای بالا بردن ارزش سهام شرکتهایشان به نیازهای بنگاههای کوچک و متوسط توجه بیشتری معطوف کنند. اما ورود به بازارهای جدید برای قرار گرفتن در لیست فروشندگان معتبر کافی نیست. آنچه واقعاً فروشندگان ERP را از یکدیگر متمایز میکند وسعت، عمق و گوناگونی در ماشین ابزار و تجهیزات آنها و همینطور قابلیت پاسخگویی به نیازهای مراکز توزیع میباشد. علاوه بر آن کارکردهای برنامهریزی نیز باید از بخش تولیدی به سطح مراکز توزیع توسعه یابند. انجام این توسعه مستلزم تولید مبتنی بر جریان، دستورالعمل کار، توزیع پویای محصول و سایر المانها میباشد. مبتنی بر وب بودن و معماری سرویس گرا نیز باید به عنوان فاکتورهای تأثیرگذار مد نظر گرفته شوند. همچنین سیستم های جدید باید مشتری گرا بوده، تعاملات تجارت الکترونیک را بیشتر مد نظر بگیرند و همکاری بیشتری با شرکای تجاری داشته باشند.
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما