ده مرحله برای رسیدن به خود مدیریتی
خلاصه:
تغییر عادات و رویههای بد و پذیرش نقاط ضعف، بنیاد و پایه خود مدیریتی است. بنابراین اجازه دهید تا از این ده مرحله عبور کنیم تا این اصول را به طور موثری تقویت نماییم.
تغییر عادات و رویههای بد و پذیرش نقاط ضعف، بنیاد و پایه خود مدیریتی است. بنابراین اجازه دهید تا از این ده مرحله عبور کنیم تا این اصول را به طور موثری تقویت نماییم.
تغییر عادات و رویههای بد و پذیرش نقاط ضعف، بنیاد و پایه خود مدیریتی است. بنابراین اجازه دهید تا از این ده مرحله عبور کنیم تا این اصول را به طور موثری تقویت نماییم.
تغییر عادات و رویههای بد و پذیرش نقاط ضعف، بنیاد و پایه خود مدیریتی است. بنابراین اجازه دهید تا از این ده مرحله عبور کنیم تا این اصول را به طور موثری تقویت نماییم.
برچسبها: مدیریت بر خود ، مدیریت شخصی ، مدیریت
1-آنچه میگویید و نحوه بیان آن را کنترل کنید.
آنچه میگویید کنترل کنید. به کلماتی که از دهان شما خارج میگردد، مدیریت کنید. این حقیقتی شناخته شده است که گوش کردن بیشاز سخن گفتن، منفعت دارد(به هر حال ما دو گوش داریم و یک دهان). همچنین به خاطر داشته باشید که سخن گفتن در میان کلام دیگران بیادبانه است. بنابراین باید تصمیم بگیرید چه زمانی بهتر است ساکت باشید و گوش کنید و چه زمانی بر نقطهنظر خود پافشاری کنید. حفظ تعادل کلید یک محاوره روان است، اما اگر رعایت اینکار برایتان دشوار است، ساکت بمانید.
یکی از مشخصات افراد بسیار موفق و مشهور آناست که ظاهرا شنونده خوبی هستند. در حقیقت این امر زاده خود مدیریتی است. آنان به تعادلی میان شنیدن و سخن گفتن رسیدهاند.
2-خود کنترلی را ازدست ندهید
از دست دادن خودکنترلی به سرعت کفه تعادل را به نفع دیگران برهم میزند. بسیاری از افراد مقادیر بسیار زیادی از ثروت و قدرت خویش را به خاطر انتقامگیری خشم و تلاش برای بازاریابی خویش، از دست میدهند.
مطمئن گردید که چهره شما همواره نشانهای دال بر لبخند یا تفکر داشته باشد. اگرهرگز از خود خشم، ناراحتی یا عدم کنترل نشان ندهید، همواره چهرهای قابلاعتماد خواهید بود و موقعیت را در کنترل خود خواهید داشت. وقتی کنترل خودرا از دست بدهید همهچیز را از دست خواهید داد.
بنابراین از مغز خود استفاده کنید و به خاطر داشته باشید که آنچه دیگران میگویند، فکر میکنند و یا انجام میدهند، اهمیتی ندارد، فقط آنچه شما انجام میدهید، مهم است.
3-کار دشوار را در ابتدا انجام دهید
نکته سودمندی که در طی سالها تجربهام دریافتم ایناست که همواره کار دشوار را در ابتدا باید انجام داد و اینکار نیاز به خودانضباطی دارد ولی بسیار آسان است. آقای شکست میگوید: اون رو بعد انجام بده، مشغول کاری بشو که جالبتر و لذتبخشتر باشه. اما آقای موفقیت میگوید: الان انجامش بده و وقتی تمامش کردی، احساس رضایت میکنی. همانند تمام عادات خوب، کمی طول خواهد کشید تا این عادات را کسب کنید ولی بزودی صورت خودکار به خود خواهد گرفت.
احتمالا این نیز یکی از مشخصههای افراد موفق است که ابتدا کار دشوار را انجام میدهند. اگر فقط یک نکته و اندرز بخواهید بگیرید، همین است. این کار پاداش بسیار فراوانی دارد و باعث کاهش استرس، افزایش احترام، موفقیت بشر، خود مدیریتی و خود کنترلی و در نهایت خوش اقبالی میگردد.
4- به خودتان پاداش دهید
پساز آنکه کار دشوار را به پایان رسانیدید به خودتان پاداشی بدهید که انتظار آنرا داشته باشید. اکثر ما در زمان کودکی و برای خوردن دارویی تلخ، قول شیرینی را از والدین خود گرفتهایم. همین کار را برای خودتان انجام دهید. اینکار محرکی برای به اتمام رساندن آنکار دشوار و ادامه کار است (البته پساز گرفتن پاداش). پاداش من پساز یک تمرین ورزشی، یک دور شناست.
5- از یک سیستم مدیریت زمان استفاده کنید
زمان ارزشمندترین منبع شما است. آقای شکست شما را تشویق می کند که آن را نادیده بگیرید. همین الان از خودتان صادقانه بپرسید: آیا از وقت خود با کارایی که میتواند باشد، استفاده میکنید؟ اگر جواب منفی است، آقای شکست و خود مدیریتی شما حاکمیت دارد.
6- تناسب اندام خود را حفظ کنید.
معاینه کامل دورهای کاری عاقلانه است، اما در میان این معاینات نیز باید بدن خود را در بهترین حالت نگه داریم. همچنان که بارها گفتهام، مغز در بدن سالم بهتر کار میکند.
در طی سالیان، من چند مرحله افسردگی راتجربه کردهام، اما زمانی که ورزش منظم انجام میدادم و بدنم در وضعیتی مناسب، قوی و سالم بود، هرگز دچار افسردگی نشدم. اگرچه من از لحاظ پزشکی صلاحیت اظهارنظری ندارم، اما تجربه و نتایج خودم را میتوانم بگویم. بنابراین برای آنکه از زندگی لذت بیشتری ببرید، بدن خودرا مدیریت کنید.
7- زیاده روی نکنید.
من عاشق خوردن و نوشیدن هستم. اعتراف میکنم که از انجام بسیاری از وسوسههای موجود، لذت میبرم. اما زیادهروی در هر شکلی که باشد معلول پیامهای آقای شکست است و نتیجه این همان است که آقای شکست امیدوار است، یعنی رخوت و افسردگی و بیماری. مطمئن گردید که تعادل را در همه امور رعایت میکنید.
8- با وسوسهها و تعللها مقابله کنید
تعلل یعنی به تاخیر انداختن کاری که باید انجام گیرد. من پیشتر گفته بودم که هیچ فرد موفقی نبودهاست که تعلل در کار خود نشان داده باشد. تعلل و موفقیت محال است که با هم باشند.
این چهار کلمه « همین الان انجام بده» دارای نیروی خود انگیزشی عظیمی است. این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید، کار امروز را به فردا میفکن و آنرا عمل کنید.
9- به خود بگویید من ارادهای قوی دارم.
نگویید که من اراده ندارم و یا اراده من ضعیف است. بلکه بگویید من اراده عظیمی دارم. و به گفتن این جمله ادامه دهید! همچنانکه این کتاب را میخوانید اهمیت فراوان این پیام را درک میکنید. تاکید و تصدیق منظم و مثبت تبدیل به تصویر میگردد و در نهایت نتایج مطلوب را میآفریند ( و البته برعکس)
به همسر یا فرزندان خود بگویید «تو اراده عظیمی داری» همین باعث میگردد که آنان در برابر وسوسه مقاومت کنند. آن ارادهای که همه خواهان آن هستیم از طریق خود مدیریتی برای همه ما قابل حصول است. فقط 30 روز آنرا تمرین کنید. هرگاه آقای شکست شروع به وسوسه کرد، بگویید: «من اراده عظیم دارم» و از دیدن نتایج اینکار حیرت زده خواهید شد.
10- خود را باور کنید
افکار، عواطف، لذتها، خشم و منش و روحیه خودرا مدیریت کنید، زیرا همه ما قادر به کنترل خود هستیم. این سناریوی کوچک را تصور کنید. زن و شوهری در حال مشاجره شدید هستند در همان حال در زده میشود و دو تن از دوستان آنان پشت در هستند. این زوج چگونه این موقعیت را مدیریت میکنند؟ شخصی که در را باز میکند به فوریت افکار، رفتار، روحیه و حالت چهره خود را کنترل میکند. زمانی که مهمانان وارد منزل میشوند، دیگری نیز به یقین همین تغییرات را در خود انجام داده است. اگرچه جو کلی کمی تغییر کردهاست، اما به خاطر این وقفه، خشم واقعی به ناکهان کنترل شدهاست. همانگونه که میبینید ما میتوانیم خودرا کنتل کنیم فقط بستگی به این دارد که چقدر به این کنترل نیاز داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ورزشکاران نیمه دوم قرن بیستم، دونده انگلیسی سباستین کو بود. من صحبتهای او را درباره قدرت عظیم اراده، خود انضباطی، خود کنترلی و خود مدیریتی به یاد دارم که همانها او را تبدیل به رکورددار جهان و المپیک در دوی 800 متر و 1500 متر کرده بود. او حتی در صبح کریسمس نیز از رختخواب بیرون آمد تا تمرینش را انجام دهد. پساز شام کریسمس نیز به جلسه تمرین برگشت. او هر روز بیرحمانه تمرین میکرد.
سباستین کو چگونه توانسته بود چنین روحیهای بدست آورد؟ آیا وی ارادهای قویتر از ما داشت؟ آیا انضباط وی بیشتر بود؟ آیا خود کنترلی و خود مدیریتی وی کاراتر از ما بود، به یقین بله و با اجازه اینرا نیز اضافه میکنم که این امر به دلیل هدف، بینش و خواست شدید وی برای قهرمان جهان و المپیک شدن بود. بله، او بهایی پرداخت که به یقین از منافع آن لذت برد!
منبع:
برگرفته از کتاب هنر موفق بودن نوشته ریچارد دنی - مترجم: مهدی غروی - نشر آزادمهر
مدیر سبز
مدیران ایران
آنچه میگویید کنترل کنید. به کلماتی که از دهان شما خارج میگردد، مدیریت کنید. این حقیقتی شناخته شده است که گوش کردن بیشاز سخن گفتن، منفعت دارد(به هر حال ما دو گوش داریم و یک دهان). همچنین به خاطر داشته باشید که سخن گفتن در میان کلام دیگران بیادبانه است. بنابراین باید تصمیم بگیرید چه زمانی بهتر است ساکت باشید و گوش کنید و چه زمانی بر نقطهنظر خود پافشاری کنید. حفظ تعادل کلید یک محاوره روان است، اما اگر رعایت اینکار برایتان دشوار است، ساکت بمانید.
یکی از مشخصات افراد بسیار موفق و مشهور آناست که ظاهرا شنونده خوبی هستند. در حقیقت این امر زاده خود مدیریتی است. آنان به تعادلی میان شنیدن و سخن گفتن رسیدهاند.
2-خود کنترلی را ازدست ندهید
از دست دادن خودکنترلی به سرعت کفه تعادل را به نفع دیگران برهم میزند. بسیاری از افراد مقادیر بسیار زیادی از ثروت و قدرت خویش را به خاطر انتقامگیری خشم و تلاش برای بازاریابی خویش، از دست میدهند.
مطمئن گردید که چهره شما همواره نشانهای دال بر لبخند یا تفکر داشته باشد. اگرهرگز از خود خشم، ناراحتی یا عدم کنترل نشان ندهید، همواره چهرهای قابلاعتماد خواهید بود و موقعیت را در کنترل خود خواهید داشت. وقتی کنترل خودرا از دست بدهید همهچیز را از دست خواهید داد.
بنابراین از مغز خود استفاده کنید و به خاطر داشته باشید که آنچه دیگران میگویند، فکر میکنند و یا انجام میدهند، اهمیتی ندارد، فقط آنچه شما انجام میدهید، مهم است.
3-کار دشوار را در ابتدا انجام دهید
نکته سودمندی که در طی سالها تجربهام دریافتم ایناست که همواره کار دشوار را در ابتدا باید انجام داد و اینکار نیاز به خودانضباطی دارد ولی بسیار آسان است. آقای شکست میگوید: اون رو بعد انجام بده، مشغول کاری بشو که جالبتر و لذتبخشتر باشه. اما آقای موفقیت میگوید: الان انجامش بده و وقتی تمامش کردی، احساس رضایت میکنی. همانند تمام عادات خوب، کمی طول خواهد کشید تا این عادات را کسب کنید ولی بزودی صورت خودکار به خود خواهد گرفت.
احتمالا این نیز یکی از مشخصههای افراد موفق است که ابتدا کار دشوار را انجام میدهند. اگر فقط یک نکته و اندرز بخواهید بگیرید، همین است. این کار پاداش بسیار فراوانی دارد و باعث کاهش استرس، افزایش احترام، موفقیت بشر، خود مدیریتی و خود کنترلی و در نهایت خوش اقبالی میگردد.
4- به خودتان پاداش دهید
پساز آنکه کار دشوار را به پایان رسانیدید به خودتان پاداشی بدهید که انتظار آنرا داشته باشید. اکثر ما در زمان کودکی و برای خوردن دارویی تلخ، قول شیرینی را از والدین خود گرفتهایم. همین کار را برای خودتان انجام دهید. اینکار محرکی برای به اتمام رساندن آنکار دشوار و ادامه کار است (البته پساز گرفتن پاداش). پاداش من پساز یک تمرین ورزشی، یک دور شناست.
5- از یک سیستم مدیریت زمان استفاده کنید
زمان ارزشمندترین منبع شما است. آقای شکست شما را تشویق می کند که آن را نادیده بگیرید. همین الان از خودتان صادقانه بپرسید: آیا از وقت خود با کارایی که میتواند باشد، استفاده میکنید؟ اگر جواب منفی است، آقای شکست و خود مدیریتی شما حاکمیت دارد.
6- تناسب اندام خود را حفظ کنید.
معاینه کامل دورهای کاری عاقلانه است، اما در میان این معاینات نیز باید بدن خود را در بهترین حالت نگه داریم. همچنان که بارها گفتهام، مغز در بدن سالم بهتر کار میکند.
در طی سالیان، من چند مرحله افسردگی راتجربه کردهام، اما زمانی که ورزش منظم انجام میدادم و بدنم در وضعیتی مناسب، قوی و سالم بود، هرگز دچار افسردگی نشدم. اگرچه من از لحاظ پزشکی صلاحیت اظهارنظری ندارم، اما تجربه و نتایج خودم را میتوانم بگویم. بنابراین برای آنکه از زندگی لذت بیشتری ببرید، بدن خودرا مدیریت کنید.
7- زیاده روی نکنید.
من عاشق خوردن و نوشیدن هستم. اعتراف میکنم که از انجام بسیاری از وسوسههای موجود، لذت میبرم. اما زیادهروی در هر شکلی که باشد معلول پیامهای آقای شکست است و نتیجه این همان است که آقای شکست امیدوار است، یعنی رخوت و افسردگی و بیماری. مطمئن گردید که تعادل را در همه امور رعایت میکنید.
8- با وسوسهها و تعللها مقابله کنید
تعلل یعنی به تاخیر انداختن کاری که باید انجام گیرد. من پیشتر گفته بودم که هیچ فرد موفقی نبودهاست که تعلل در کار خود نشان داده باشد. تعلل و موفقیت محال است که با هم باشند.
این چهار کلمه « همین الان انجام بده» دارای نیروی خود انگیزشی عظیمی است. این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید، کار امروز را به فردا میفکن و آنرا عمل کنید.
9- به خود بگویید من ارادهای قوی دارم.
نگویید که من اراده ندارم و یا اراده من ضعیف است. بلکه بگویید من اراده عظیمی دارم. و به گفتن این جمله ادامه دهید! همچنانکه این کتاب را میخوانید اهمیت فراوان این پیام را درک میکنید. تاکید و تصدیق منظم و مثبت تبدیل به تصویر میگردد و در نهایت نتایج مطلوب را میآفریند ( و البته برعکس)
به همسر یا فرزندان خود بگویید «تو اراده عظیمی داری» همین باعث میگردد که آنان در برابر وسوسه مقاومت کنند. آن ارادهای که همه خواهان آن هستیم از طریق خود مدیریتی برای همه ما قابل حصول است. فقط 30 روز آنرا تمرین کنید. هرگاه آقای شکست شروع به وسوسه کرد، بگویید: «من اراده عظیم دارم» و از دیدن نتایج اینکار حیرت زده خواهید شد.
10- خود را باور کنید
افکار، عواطف، لذتها، خشم و منش و روحیه خودرا مدیریت کنید، زیرا همه ما قادر به کنترل خود هستیم. این سناریوی کوچک را تصور کنید. زن و شوهری در حال مشاجره شدید هستند در همان حال در زده میشود و دو تن از دوستان آنان پشت در هستند. این زوج چگونه این موقعیت را مدیریت میکنند؟ شخصی که در را باز میکند به فوریت افکار، رفتار، روحیه و حالت چهره خود را کنترل میکند. زمانی که مهمانان وارد منزل میشوند، دیگری نیز به یقین همین تغییرات را در خود انجام داده است. اگرچه جو کلی کمی تغییر کردهاست، اما به خاطر این وقفه، خشم واقعی به ناکهان کنترل شدهاست. همانگونه که میبینید ما میتوانیم خودرا کنتل کنیم فقط بستگی به این دارد که چقدر به این کنترل نیاز داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ورزشکاران نیمه دوم قرن بیستم، دونده انگلیسی سباستین کو بود. من صحبتهای او را درباره قدرت عظیم اراده، خود انضباطی، خود کنترلی و خود مدیریتی به یاد دارم که همانها او را تبدیل به رکورددار جهان و المپیک در دوی 800 متر و 1500 متر کرده بود. او حتی در صبح کریسمس نیز از رختخواب بیرون آمد تا تمرینش را انجام دهد. پساز شام کریسمس نیز به جلسه تمرین برگشت. او هر روز بیرحمانه تمرین میکرد.
سباستین کو چگونه توانسته بود چنین روحیهای بدست آورد؟ آیا وی ارادهای قویتر از ما داشت؟ آیا انضباط وی بیشتر بود؟ آیا خود کنترلی و خود مدیریتی وی کاراتر از ما بود، به یقین بله و با اجازه اینرا نیز اضافه میکنم که این امر به دلیل هدف، بینش و خواست شدید وی برای قهرمان جهان و المپیک شدن بود. بله، او بهایی پرداخت که به یقین از منافع آن لذت برد!
منبع:
برگرفته از کتاب هنر موفق بودن نوشته ریچارد دنی - مترجم: مهدی غروی - نشر آزادمهر
مدیر سبز
مدیران ایران
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما