این رویکرد در عرصه مطالعات آینده به سرعت در میان کشورها گسترش یافت و با گذشت کمتر از دو دهه، عرصه های مختلف علوم را نیز در نوردید. ولی در این میان علوم انسانی و اجتماعی که می توانست مبانی فلسفی و نظری مطالعات آینده را شکل داده و سایر علوم پایه و فنی و مهندسی را در دایره شمول آینده نگاریهای خود قرار دهد از موضوع به دور مانده و در حاشیه قرار گرفته است.در این خصوص تحرک در شاخه های علوم انسانی و اجتماعی و تلاش برای هدایت مطالعات کلان آینده ضروری است. از طرف دیگر در عرصه برنامه ریزی شهری و منطقه ای به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی و اجتماعی که مبتنی بر پیش بینی آینده است لزوم تغییر رویکرد از پیش بینی به آینده نگاری ضرورتی اجتناب ناپذیر است و هم اکنون فرایند مطالعات شهری و منطقه ای نیازمند مهندسی مجدد جهت استفاده از رویکرد آینده نگاری در این فرآیند است. چه بسا بسیاری از مسائل و مشکلات به وجود آمده در مراحل اجرای طرح های شهری و منطقه ای به دلیل اتکا به پیش بینی و عدم جامع نگری در مورد تأثیر پیشرفت های آینده بر حل مشکلات جامعه، برنامه های توسعه آینده را در مرحله عمل با مشکل اساسی مواجه ساخته است.بر همین اساس این مقاله سعی دارد ضمن معرفی رویکرد آینده نگاری و آینده پژوهی با نقد فرآیند برنامه ریزی موجود در مطالعات شهری و منطقه ای، ضرورت استفاده از رویکرد آینده نگاری را در فرایند انجام مطالعات شهری و منطقه ای مورد بررسی قرار دهد.
کلمات کلیدی:
آینده نگاری، فرآیند برنامه ریزی، مهندسی مجدد فرآیندها.
مقدمه:
جهان معاصر عرصه تحولات شگرف و پویایی شتابنده است تغییرات چنان غافل گیر کننده و برق آسا از راه می رسند که کوچک ترین کم توجهی به آن می تواند به بهای گزاف غافلگیری راهبردی در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی تمام شود. در این محیط سرشار از تغییر و بی ثباتی و آکنده از عدم قطعیت ها[2]، تنها رویکرد و سیاستی که احتمال کسب موفقیت های بیشتری دارد تلاش برای معماری آینده[3] است اگرچه این تلاش همواره با خطرپذیری فراوان قرین بوده است اما به هر حال پذیرش این مخاطره به مراتب عاقلانه تر از نظاره گر بودن تحولات آینده است. (خزائی، 1386، 3)
نگاه کلان به جهان امروز و بازیگران اصلی آن، حاکی از وجود مؤسسات تأثیرگذار آینده پژوهی[4] و آینده نگاری[5] در مراکز قدرت و تصمیم گیری دولت های بزرگ و توسعه یافته جهان است چه بسا رویکرد آینده نگارانه آنان به مسائل جهان و برنامه ریزی برای آینده ریشه های تسلط آنان را بر جهان آینده بیش از پیش مستحکم تر می کند. امروزه مأموریت و تلاش عمده برنامه ریزی در کشورهای توسعه یافته علاوه بر توجه جدی به چالش های کنونی و ارائه رهیافت های مقطعی، تفکر درخصوص چالش های آینده و نحوه مواجهه و قدرت یابی در آن عرصه هاست برنامه ریزی هم اکنون با ارتقاء نقش خود به دنبال تسخیر آینده با اندیشه ایفای نقش جدی و سهم خواهی از آن است.
بشر در طول تاریخ همواره براساس کشش درونی، شیفته کشف آینده و رمزگشایی از آن بوده است این سوالات که «آینده چگونه قابل پیش بینی است؟»، «آیا آینده تداوم حال و گذشته خواهد بود؟»، «چه اتفاقاتی ممکن است در آینده اتفاق بیفتد؟» و... تا کنون چالش و درگیری عمده فکری برای برنامه ریزان و مدیران بوده و در این مدت، برنامه ریزان، رویکردهای مختلفی جهت برخورد با مسائل آینده به کار بسته اند که عمدتاً بر پایه تحلیل روندهای گذشته و ادامه آن در آینده بوده است. اما در آغاز هزاره سوم جهت حصول جامع نگری در برنامه ریزی ها، علم آینده پژوهی، ادبیات پراکنده و غیرمنسجم درخصوص برنامه ریزی برای آینده را به علم مدون با اصول و مبانی متقن تبدیل کرده که وظیفه آن علاوه بر تحلیل روندهای گذشته، کشف، ابداع و ارزیابی آینده های ممکن، محتمل و مطلوب است.
طرح موضوع:
در شرایط پر تحول کنونی، در برنامه ریزی های توسعه مباحثی همچون فناوری اطلاعات و توسعه آن، ارتقای شاخص های بهداشتی و آموزشی، احداث شبکه های زیربنایی، توسعه خدمات اجتماعی و مسائلی از این قبیل از فضاهای قابلیت دار توسعه آینده و محورهای آن نیست بلکه از جمله الزامات و مقدمات توسعه برای حضور در جهان آینده است در جامعه آینده ریشه های توسعه واقعی در مسائلی همچون رقابت های حضور در فضا، هوش مصنوعی، مهندسی ژنتیک، دنیای شگفت انگیز مجازی و سایر مسائل مشابه نهفته است و براساس نظر اکثر آینده پژوهان این دنیای شگفت انگیز در کمتر از 4 دهه آینده اتفاق خواهد افتاد. واقعیت امر این است که برنامه ریزی برای آینده براساس نیازهای فعلی و یا کمبودهای خدماتی فعلی، سرمایه ملی مناسبی جهت حضور موفق در جهان آینده نیست و برای ایفای نقش در آینده ضرورت دارد با اتکا به رویکردهای جدید برنامه ریزی، به طور جدی پیشرانهای توسعه و تحولات آینده براساس مگاترندها[6] و روندهای ناپیوسته، سناریوسازی[7] شده و متناسب با قابلیت ها و توانمندی های جامعه به واکاوی مسائل چالش برانگیز کنونی و آینده و برنامه ریزی برای حضور موفق در آینده اقدام شود. به مفهوم دیگر امروز ادبیات برنامه ریزی از مفاهیم پیش بینی، آینده نگری و کشف آینده عبور کرده و به حوزه آینده پژوهی، آینده نگاری که وظیفه اش نگاشت آینده و ساخت آن است رسیده است.
در واقع باید گفت مشکلات کنونی جامعه بشری در مجموع ناشی از دو عامل است اول عدم شناخت هوشمندانه آینده درمقاطع زمانی گذشته و دوم تحولات حیرت آور در عرصه فناوری همراه با روند شتابان جهانی شدن[8]، برهمین اساس امروز جهت جبران خطاهای گذشته، شناخت تحولات آینده با رویکرد آینده نگارانه ضروری و از اولویت های اصلی است.
بسیاری از حوادث و رویدادهای آینده قابل پیش بینی و انقیاد هستند. دخالت انسان در این روند موجبات تغییر و تحولات مطلوب را ایجاد خواهد کرد. اما در اغلب موارد اشتغال به زمان حال و تلاش در جهت رفع مشکلات موجود، مانع از آن می شود که مدیران و تصمیم گیرندگان به آینده بیاندیشند. باید توجه داشت که حضور عاملانه در روند تحولات آینده، کاهش تهدیدات و افزایش فرصت ها و گزینه ها، نیازمند رویکردی آینده پژوهانه است که امکان کنش گری در رخدادهای آینده را فراهم می سازد. (خزایی، 1386،4)
عدم شناخت هوشمندانه آینده در زمان های گذشته متأثر از ابزارهای برنامه ریزی و نحوه به کارگیری آنها در فرایند برنامه ریزی است (Myer، 2000،2). در واقع این ابزارها و تکنیک ها، پوشش اجرایی فرایند برنامه ریزی است که بعضاً عدم انتخاب صحیح پوشش های اجرایی و بعضاً نیز عدم انتخاب صحیح خود فرایند برنامه ریزی و تبعیت آن از مراحل کلیشه ای، در عمل باعث بروز مشکلات عدیده ای در جامعه مورد برنامه ریزی می شوند که تاکنون در ارزیابی های علل آن به مشکلات ریشه ای و چارچوبی فرایند برنامه ریزی اشاره نشده و بار اصلی مسئولیت عدم مطلوبیت جامعه به دوش دولتمردان و مجریان طرح ها انداخته شده است. در صورتی که بار اصلی مسئولیت موفقیت یا عدم موفقیت برنامه ها به طراحان به خصوص آینده اندیشان برنامه ها برمی گردد.
برهمین اساس با چنین وضعیتی امروز نیازمند مهندسی مجدد فرایند برنامه ریزی و تغییر نگرش اساسی در خصوص مراحل انجام کار برنامه ریزی هستیم و شرایط کنونی جامعه جهانی و تأثیر تغییر و تحولات علمی و تکنولوژی بر بروز مسائل جدید و حل آسان بسیاری از مشکلات جامعه کنونی، پرداختن به موضوع تغییر چهارچوبهای برنامه ریزی را اجتناب ناپذیر ساخته است.
از اوایل دهه 70 میلادی علم و هنر آینده نگاری به عنوان ابزار سیاست گذاری به طور رسمی در چند کشور محدود به خصوص ژاپن به کار گرفته شد ولی از اوایل دهه 90 میلادی به طور گسترده با همکاری نهادهای بین المللی جهت توانمندسازی کشورها این روش استفاده شد و امروز به عنوان رویکرد غالب برنامه ریزی در اکثر کشورهای توسعه یافته درآمده است. (ناظمی، 85، 123)
در ایران سابقه آینده نگری[9] به برنامه های پنج ساله کشور برمی گردد و سند چشم انداز توسعه کشور در افق 1404 که دو دهه آینده را نشانه گرفته است اولین سند تفکر استراتژیک و آینده نگارانه ایران است که براساس آن محورهای توسعه کشور در بخش های مختلف طراحی و تدوین شده و با انجام تقسیم کار منطقه ای، هرکدام از استانهای کشور عهده دار مسئولیت هایی متناسب با قابلیت های خود جهت تحقق آینده مطلوب کشور گشته اند.
تحلیل رویکردهای کلان در برنامه ریزی:
برنامه ریزی گرایش و خواست انسان به آینده، حل مشکلات در آینده، آینده بینی و امید به آینده است (Faludi، 1970) در خصوص برنامه ریزی برای آینده دو پارادایم کلی اکتشافی و هنجاری وجود دارد که هر کدام از این پارادایم ها نگاه خاصی به مفهوم آینده و نحوه رسیدن به آن دارند. (Twiss، 1992)
- پارادایم اکتشافی[10]: در این پارادایم آینده نتیجه علی و معلولی گذشته است و نوعی جبرگرایی پنهان در آن وجود دارد. نتیجه این نگاه به آینده، آینده ای است محتوم و ثابت که تاریخ مطابق با قوانین خود، حال را به آن آینده تبدیل خواهد کرد در این پارادایم انسان صرفا ناظر بیرونی است که تنها می تواند به اکتشاف آن آینده محتوم بپردازد این پارادایم مبتنی بر پیش بینی است و اکتشاف آینده تنها نتیجه منطقی آن است. مثلاً «جمعیت ایران در سال 1404 چقدر خواهد بود؟» یا «میزان صادرات غیرنفتی ایران در 20 سال آینده چقدر خواهد بود؟» که عمدتا مبتنی بر تحلیل روندهای گذشته و ادامه آنها در سال های آتی است. (ناظمی، 1385، ص 13-12) و (Twiss، 1992)
- پارادایم هنجاری[11]: در این پارادایم نیروی انسان در ساخت آینده در نظر گرفته می شود و انسان جایگاه بیرونی و مشاهده گر خود را تغییر داده و با مفهوم ساخت آینده روبروست در این پارادایم انسان با طیف وسیعی از آینده ها شامل آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های باور کردنی روبروست که رسیدن به هر کدام از آنها بستگی به سطح و کیفیت خواسته انسان یعنی آینده مطلوب وی دارد در این پارادایم برخلاف پارادایم اکتشافی، جبرگرایی پنهان وجود ندارد بلکه انسان کاملا مختار است مسیر زندگی خود را خود انتخاب کند در این پارادایم انسان با سه سوال اساسی روبروست: «وقوع کدام آینده ها ممکن است»، «وقوع کدام آینده محتمل است» و «وقوع کدام آینده ها مطلوب است». (ناظمی، 85، 12) و (وحیدی مطلق، 1385)
در مجموع باید گفت رویکرد پیش بینی در برنامه ریزی به دو دلیل در سال های پایانی هزاره سوم با چالش اساسی روبرو شد اول، جزمی و صلب گرفتن آینده و دوم عدم وجود دقت کافی. (ناظمی، 1386: ص 3)
مقایسه این دو پارادایم نشان می دهد تفاوتهای کاملاً مشخصی در شیوه برنامه ریزی آن دو در نگاه به آینده وجود دارد.
در پارادایم اکتشافی عمل برنامه ریزی از زمان حال شروع شده و رو به سوی آینده دارد به عبارت دیگر رو به بیرون[12] است و تلاش می کند تحت شرایط مختلف کشف کند که کدام آینده رخ می دهد نقطه شروع این آینده ها غالبا در زمان حال است. اما در پارادایم هنجاری اصطلاحا برنامه ریزی «رو به درون[13]» است و با انتخاب یک یا چند موقعیت خاص در زمان آینده شروع می شود و در واقع نقطه شروع در این پارادایم آینده است و با رویکرد پس نگری[14] از آینده به امروز برنامه ریزی شروع می شود. (شوارتز، 87، ص 108)
همچنین این دو رویکرد حامل مفاهیم «علی و معلولی» و«غایت انگاری» هستند. با اصل علی و معلولی می توان آنچه را که در گذشته رخ داده توضیح داد و آنچه را که در آینده رخ خواهد داد پیش بینی کرد این اصل بیشتر به پارادایم اکتشافی نزدیک است و پیش بینی مهم ترین ابزار آن است. اما در اصل غایت انگاری رفتار انسان ها در آینده نمی تواند با رجوع به قوانین علی و معلولی توضیح داده شود و در این آینده ممکن است ناپیوستگی ها در روندها اتفاق بیافتد که شگفتی های علم و تکنولوژی نام دارند و آینده نگاری و آینده پژوهی ابزار برنامه ریزی آن است. رویکرد «علی و معلولی» رویکرد سنتی به برنامه ریزی و رویکرد «غایت انگاری» رویکرد نو به برنامه ریزی است.
در رویکردهای سنتی برنامه ریزی، برنامه ریز ابتدا با طرح این سوال که «در آینده درازمدت چه روی خواهد داد» پیش بینی لازم را انجام می دهد آنگاه پیش بینی ها را مبنای تصمیم گیری و اتخاذ سیاست قرار می دهد و در نهایت اقدام می کند. (Foren، 2001، 52) به عبارت دیگر از شرایط حال آغاز کرده و به درون آینده می رود در حالی که در نگاه نو به برنامه ریزی، برنامه ریزابتدا به افق آینده می رود و با حضور در افق آینده و دیده بانی حال و گذشته مسیرهای مشخص برای معماری توسعه از آینده به حال را تعیین و تدقیق می کند. (مبینی دهکردی، 1387، ص 40)
فرآیند برنامه ریزی:
از نظر اندیشمندان، برنامه ریزی «فرآیندی آگاهانه جهت حل مسائل موجود و دست یابی به مسیری برای ایجاد دگرگونی در نظام اجتماعی است که یک سلسله عملیات اجرایی منظم و پایش شده را با توجه به اولویت ها در آینده پیش بینی می کند.» (معصومی اشکوری، 1387، ص 15)
این تعریف از فرایند برنامه ریزی تقریبا مورد اتفاق نظر اکثر اندیشمندان برنامه ریزی است و دارای شش مشخصه کلیدی به شرح ذیل است:
فرآیند بودن، آگاهانه بودن، تأکید برحل مسائل، تأکید بر اولویت بندی، تعیین اهداف، سیاست گذاری.
علت انتخاب فرآیند در برنامه ریزی به دلیل توانایی تعریف کامل و بهتر مسائل، محدودیت ها و امکانات، بهینه یابی آلترناتیوها، تصمیم گیری منطقی و مبتنی بر اصول و قابلیت باز خورد و تجدید نظر است این فرایند در رویکرد سنتی به برنامه ریزی از شش مرحله کلی تشکیل شده است.
در این رویکرد جریان فرآیند برنامه ریزی جریانی خطی و دارای باز خورد بعد از اجرا است و محوری ترین بخش آن تعیین اهداف کلی است که در این مرحله با رویکرد اکتشافی و عمدتا مبتنی بر تحلیل روندهای گذشته به پیش بینی وضعیت آینده و تعیین اهداف کلی پرداخته می شود همانطوری که در بخش قبل نیز توضیح داده شد در این نوع نگاه به برنامه ریزی تحولات آینده دارای پیوستگی ها و ارتباطات مشخص با تحولات گذشته و حال بوده و هیچ گونه موضوعی در خصوص ناپیوستگی و شگفتی سازها[15]ی علم و تکنولوژی در پیش بینی جهان آینده مورد توجه قرار نمی گیرد.
آنچه که امروزه در مطالعات شهری و منطقه ای به خصوص طرح های جامع و تفضیلی و طرح های کلان ملی و منطقه ای مشاهده می شود و نتیجه اجرای آنها نیز گویای این مطلب است رویکرد اکتشافی در پیش بینی آینده است و بدون توجه به توانایی های علم و تکنولوژی و تأثیر و کاربرد آن در حل مسائل و مشکلات امروز، یا به عبارت دیگر رفع چالش های کنونی، صرفا با تکیه بر توانمندیهای علم و تکنولوژی امروز، پیش بینی های نامناسب و بعضاً نادرست برای مقاطع بلند مدت صورت می گیرد که با عبور زمان و ظهور تحولات جدید، مشکلات عدیده ای را در اجرا برای مدیران و برنامه ریزان به وجود می آورد.
مهندسی مجدد فرآیند برنامه ریزی:
اگر برنامه ریزی را حرکتی برای رسیدن به یک نقطه مطلوب و آمادگی برای حل مسائل و مشکلات دنیای جدید بدانیم پس باید فرآیند انجام آن نیز متناسب با شرایط دنیای جدید مورد بازنگری و ترسیم مجدد قرار گیرد. مهندسی مجدد شیوه ای برای بازسازی سازمان و مدیریت است که به دلیل شیوه بدیع آن در بررسی و اصلاح فرایندها از دهه 90 میلادی مورد توجه جدی برنامه ریزان قرار گرفته است. در نظریه های سنتی، سیاست گذاری و برنامه ریزی براساس مدلهای خطی صورت می گرفت. (ERA، 2002) ولی در شرایط کنونی، فرآیند برنامه ریزی خطی مبتنی بر پیش بینی نمی تواند جوابگوی نیازهای برنامه ریزی در جهان پر از تحول کنونی و آینده باشد. در جامعه امروزی به مدد پیشرفت علم و تکنولوژی تغییرات چنان شتابان و سریع است که جهت حصول موفقیت در آینده اتکاء صرف به برنامه ریزی به شیوه سنتی را غیر ممکن ساخته و رویکرد نوین آینده پژوهی را وارد عرصه های مدیریت و برنامه ریزی کرده است. در این رویکرد به جای پیش بینی روندها و کلان روندها تأکید بر یافتن حوزه های مناسب در جهان آینده و در نظر گرفتن قدرت تأثیر گذاری تحولات علمی و تکنولوژیکی بر رفع چالش ها و مسائل مبتلا به جامعه برنامه ریزی است و جدا از ارزیابی تأثیرات ادامه روندهای موجود، برتأثیرات شروع روندهای ناپیوسته که احتمالاً در زمان آینده آغاز خواهند شد نیز تأکید دارد.
ارائه فرایند جدید برنامه ریزی:
فرآیند پیشنهادی برای برنامه ریزی به خصوص در عرصه های شهری و منطقه ای مبتنی بر رویکرد هنجاری است در این فرآیند شناخت وضع موجود پایه فرآیند برنامه ریزی است و براساس این شناخت مسائل کلیدی استان اعم از توانمندی ها، ضعف ها، قابلیت ها و محدودیت ها استخراج شده و در مرحله سوم در خصوص مسائل کلیدی منطقه مورد مطالعه، آینده نگاری کلی و مناسب در سطوح جهانی و ملی انجام و به ترسیم چشم انداز و تعیین حوزه های هدف منجر می گردد با تعیین حوزه های هدف، امکان تهیه سبد سناریوها و گزینش سناریوهای مطلوب برای برنامه ریز فراهم می گردد که انتخاب سناریوی مطلوب زمینه و چارچوب مناسبی را برای هدف گذاری های کیفی و کمی و سیاست گذاری و نهایتا اجرا به وجود می آورد. در فرایند برنامه ریزی پیشنهادی انجام فعالیت برنامه ریزی در 11 مرحله به شرح ذیل صورت می گیرد.
مرحله اول: شناخت وضع موجود
در این مرحله شرایط منطقه مورد مطالعه از زمان گذشته تا حال موجود بررسی قرار می گیرد داده های مربوط به محدودیت ها، قابلیت ها و امکانات طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گردآوری، طبقه بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
مرحله دوم: تعیین مسائل کلیدی
در این مرحله براساس خروجی اطلاعات شناخت وضع موجود، مسائل کلیدی منطقه در تمام زمینه ها استخراج شده و نقاط قوت و ضعف منطقه در خصوص مسائل کلیدی مورد بحث قرار می گیرد. مثلا ممکن است مسائل کلیدی یک منطقه مورد برنامه ریزی در 20 سال آینده مسائلی همچون تامین آب شرب، بهره وری تولید در بخش کشاورزی، تامین انرژی پاک برای صنایع، تمرکز در کلانشهرها،ظهور نسل جدید نیروی جوان و نخبه،امکان بهره گیری از انرژی های نو (زمین گرمایی، خورشیدی،...) و نوآوری در تکنولوژی های صنعتی باشد.
البته ذکر این نکته ضروری است که مسائل کلیدی صرفا مربوط به مشکلات یک جامعه یا یک منطقه برنامه ریزی نیست بلکه می تواند شامل قابلیت ها و نقاط قوت قطعی و احتمالی یک منطقه نیز باشد.
مرحله سوم: آینده نگاری
آینده نگاری یکی از اصلی ترین مراحل فرآیند برنامه ریزی به شیوه جدید است که ضرورتا باید بعد از شناخت وضع موجود و تعیین مسائل کلیدی منطقه به آن پرداخته شود در این مرحله، آینده نگاری تحولات جهانی و ملی با چارچوب مسائل کلیدی منطقه برنامه ریزی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد به طور مثال این احتمال وجود دارد که در عرصه جهانی در خصوص دستیابی به انرژی پاک و یا استفاده بهینه از آب سالم آشامیدنی راهکارهای جدید براساس تکنولوژی های جدید در حال وقوع باشد که آگاهی از آنها امکان برنامه ریزی مناسب تر و صحیح تر را برای برنامه ریزی فراهم می کند. فلذا این مرحله از فرآیند برنامه ریزی، پل ارتباط مسائل کلیدی منطقه به تعیین حوزه های هدف در آینده و ترسیم چشم انداز است.
مرحله چهارم: ترسیم چشم انداز و تعیین حوزه های هدف
در این مرحله ضمن تعریف افق برنامه ریزی، اهداف آرمانی برنامه ریزی برای منطقه مورد مطالعه متناسب با ویژگیها و توانمندی ها مشخص می شود و حوزه های هدف نیز در افق آینده به صورت مشخص تببین می شود. خروجی های مرحله اول تا سوم شامل شناخت، مسائل کلیدی و آینده نگاری، ورودی خام مرحله ترسیم چشم انداز و تعیین حوزه های هدف هستند و به عبارت دیگر شناخت وضع موجود و شناخت آینده های ممکن، محتمل و باورکردنی در خصوص مسائل کلیدی استان اضلاع مثلثی هستند که ترسیم چشم انداز یا آینده مطلوب را برای برنامه ریزی ممکن می سازند. ترسیم آینده مطلوب نقطه گست تفکر برنامه ریزی در خصوص گذشته و حال منطقه برنامه ریزی است و از این مرحله به بعد تفکر برنامه ریزی تفکر مبتنی بر ساخت آینده است.
در ترسیم چشم انداز، سه سطح آینده های ممکن، آینده های باور کردنی و آینده های محتمل مورد ارزیابی قرار گیرد. (Porter، 1991) و (Twiss، 1992)
آینده های ممکن[16]: شامل تمامی وضعیت های ممکن است که می تواند در آینده محقق شود این طیف از آینده ها مجموعه ای از تصویرهایی هستند که انسان برای آینده اش در نظر دارد و عمدتاً تخیلی و حاصل تصویرپردازی ذهن بشر است این آینده ها و فراتر از دانش و علم بشر امروزی است.
آینده های باور کردنی[17]: شامل آندسته از آینده هایی است که براساس دانش فعلی بشر امکان ظهور آنها در آینده وجود دارد و برخلاف آینده های ممکن که متناقض با اصول و دانش فعلی بشر هستند این آینده ها منطبق بر این اصول هستند. آینده های باور کردنی زیر مجموعه ای از آینده های ممکن هستند.
آینده های محتمل[18]: به آن دسته از آینده هایی اشاره دارد که احتمالاً تحقق می یابد این آینده ها زیرمجموعه هایی از آینده های باور کردنی هستند.
در سناریونویسی برای آینده، ترکیبی از آینده های ممکن، محتمل و باورکردنی به عنوان آینده مطلوب[19] ترسیم می شود و جهت رسیدن به آن آینده سناریوهای مختلف تدوین می شود که سبد سناریوهای متناقض، متناسب، متفاوت و متشابه را تشکیل می دهد (voros، 2003)
مرحله پنجم: تهیه سبد سناریوها
برای فعالیت در دنیای سرشار از عدم قطعیت، مدیران و برنامه ریزان باید مفروضات خود را درباره مسیر حرکت با پرسش های فراوان «اگر این طور شود چه؟» به چالش بکشند تا بتوانند جهان آینده را واضح ببینند. هدف سناریوسازی در برنامه ریزی کمک به رهبران و مدیران برای تغییر نگرش آنها نسبت به واقعیت های پنداری و نزدیک کردن دیدگاه آنها به واقعیت های موجود و یا درحال ظهور است نتیجه نهایی سناریو نویسی ترسیم یک نقشه درست از آینده نیست بلکه هدف آن اصلاح و بهبود نظام مند تصمیم گیری ها درخصوص حوزه های هدف مربوط به آینده است.
مرحله ششم: گزینش سناریوی مطلوب
از میان انبوه سناریوهای جمع آوری شده در مرحله پنجم، باید سناریوهای مناسب که متناسب با آینده مطلوب طراحی شده باشد انتخاب شده و تأثیرگذاری تحولات علم و تکنولوژی بر انعطاف سناریوهای منتخب مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد.
مرحله هفتم: هدف گذاری کیفی و کمی
این مرحله مختص تدوین راهبردهای کلان برای پوشش اجرایی دادن به سناریوی مطلوب برنامه ریزی است در این مرحله غیر از اهداف کلان کیفی، اهداف کلان کمی نیز جهت تبیین دقیق مسیر برنامه ریزی تعریف می شود.
مرحله هشتم: سیاست گذاری
در این مرحله راهها و روش های اجرایی شدن سناریوی بهینه جهت رسیدن به آینده مطلوب سیاست گذاری می شود و به صورت کاملا اجرایی و عملیاتی، چگونگی دست یافتن به هدف های کمی و کیفی ترسیم می شود.
مرحله نهم: تدوین پروگرام های اجرایی
پروگرام ها مجموعه ای از پروژه های اقتصادی و اجتماعی هستند که نقش محرک را برای یک منطقه ایفا می کنند پروگرام های اجرایی معمولا به صورت یک بسته جامع ارائه می شود مثلا در خصوص راه اندازی یک کارخانه بزرگ تولید مس، صرفاً به طرح احداث کارخانه بسنده نمی شود بلکه در قالب یک مجموعه به مسائلی از قبیل بازار فروش، شبکه حمل و نقل، تامین انرژی، اسکان جمعیت و تمام مسائل مربوط به آن پروژه به صورت یک جا اشاره و هر کدام از اقدامات اولویت بندی می شوند.
مرحله دهم: اجرا و پایش فرآیند
این مرحله در واقع نمود عینی یافتن تلاش های تیم برنامه ریزی جهت ترسیم آینده مطلوب و هدف گذاری برای آن است. در این مرحله به غیر از مسائل مربوط به اجرا، هم زمان تحولات محیط رصد شده و تغییرات لازم در مراحل مختلف برنامه ریزی داده می شود.
مرحله یازدهم: بازخورد
این مرحله در واقع شامل ارزیابی روند انجام کار و خروجی های مثبت یا منفی آن است خروجی های مثبت یا منفی می تواند تأثیر مهمی بر اصلاح فرایند برنامه ریزی، موانع و مشکلات و یا احتمالا کاستی های فرایند برنامه ریزی داشته باشد.
جمع بندی و نتیجه گیری
در جهان پر از تحول معاصر، مدیران و برنامه ریزان آگاه و آینده نگر، به جای انتظار برای استقبال از آینده در محیط کارشان و اتخاذ تصمیم در هنگام رویارویی با آینده، تفکر برنامه ریزی خود را با ماشین زمان به آینده منتقل کرده و با حضور در آینده مطلوب، با رویکرد پس نگری از آینده به امروز مسیرهای توسعه را تابلوگذاری و سیاست های رسیدن به آن آینده مطلوب را ترسیم می کنند. از بین سه زمان گذشته، حال و آینده، زمان آینده از همه آنها مهم تر است به جهت اینکه آینده زندگی بشر را ترسیم می کند و انسان را در زندگی به تلاش و فعالیت وا می دارد گذشته دیگر در دسترس نیست و تنها خاطراتی از آن در هزار توی ذهن بر جای مانده است حال نیز رمنده و گریزپا در گذر است و کوچک ترین تأثیری را برنمی تابد آینده تنها چیزی است که برای برنامه ریزی باقی مانده تا در آن و با آن زندگی کنیم.
برنامه ریزی شهری و منطقه ای به عنوان یکی از شاخه های اصلی برنامه ریزی در جامعه، به دلیل ارتباط تنگاتنگ و وسیع با سازمان ها، مردم و ارگان های اجرایی و بازتاب سریع عملکرد آن، بیشترین کمک را می تواند در جهت بهبود و اصلاح فرایندهای برنامه ریزی و مهندسی مجدد آن ارائه بدهد همان گونه که مطرح شد در برنامه ریزی با دو رویکرد اساسی روبرو هستیم رویکرد اکتشافی به عنوان رویکردی جهت کشف آینده و رویکرد هنجاری به عنوان رویکردی جهت ساخت آینده. به نظر می رسد آنچه که تاکنون در عرصه برنامه ریزی های شهری و منطقه ای اتفاق افتاده اتکاء به رویکرد اکتشافی در برنامه ریزی برای آینده است که به دلیل تحولات سریع در جامعه و تأثیر پیشرفت های علم و تکنولوژی بر پیشرفت سریع و حل مسائل جوامع، عملاً مشکلات عدیده ای در مرحله اجرا به وجود آمده که برنامه ریزی ها را با تغییرات اساسی و یا به عبارت بهتر با آشوب برنامه ریزی مواجه ساخته است.
از این رو احساس می شود امروز تغییر رویکرد اکتشافی مطالعات آینده به رویکرد هنجاری، ضرورت اجتناب ناپذیر برنامه ریزی است. این مقاله سعی کرده با نقد فرایند برنامه ریزی سنتی مبتنی بر کشف آینده، ضمن ارائه ایده مهندسی مجدد فرایند برنامه ریزی، تغییرات مورد نظر در فرایند برنامه ریزی مبتنی بر ساخت آینده را ارائه دهد که این تغییرات با محوریت به کارگیری آینده نگاری و روشهای آن به جای پیش بینی و آینده نگری در این فرایند است. نتایج کلی این مقاله را به صورت تیتروار می توان به شرح ذیل مطرح کرد:
· فلسفه آینده نگاری برگرفته از مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی است اما در علوم انسانی ضعف نظری شدیدی در این خصوص مشاهده می شود به طوریکه برخلاف کشورهای پیشرو در این خصوص، در ایران بانی و هدایت گر آینده نگاری علوم فنی و مهندسی است که به دلیل ماهیت رشته های فنی و مهندسی، امکان هدایت جامع و مبتنی بر ارزش های ملی مطالعات آینده نگاری به وسیله این علوم وجود ندارد لذا ضرورت تحرک در دامنه مباحث علوم انسانی و اجتماعی جهت تقویت بنیان های فلسفی و مبتنی بر ارزش های ملی آینده نگاری کاملاً احساس می شود.
· آینده نگاری در ایران الگوبرداری محض و ناقص از شیوه انجام آن در کشورهای اروپایی است و این الگوبرداری عمدتاً به بخش فنی و مهندسی مربوط می شود.
· مشکلات کنونی جامعه بشری ناشی از عدم شناخت دقیق آینده است اگر وضعیت امروز جامعه نتیجه آینده نگری زمان گذشته بوده پس اشکالات عدیده ای در شیوه برنامه ریزی و نحوه شناخت ما از آینده در گذشته وجود داشته است.
· پارادایم اکتشافی در برنامه ریزی به معنی کشف آینده در جهان پر از تحول امروزی چیزی جز به انتظار آینده نشستن نیست و لزوم تغییر این رویکرد در نهادهای مسئول برنامه ریزی جهت موفقیت در آینده کاملاً احساس می شود.
· کارایی پارادایم هنجاری در برنامه ریزی به معنی ساخت آینده جهت کاهش و محدود کردن دامنه عدم قطعیت ها در آینده است و به کارگیری آینده نگاری و ارزیابی تأثیرات تمام متغیرها و مسائل کلیدی بر روی هم در آینده ضروری به نظر می رسد.
· فرایند برنامه ریزی سنتی، خطی و متشکل از 6 مرحله کلی است. در این فرایند محوریت موضوع بر پیش بینی روندهای گذشته در آینده است که هیچگونه تأکیدی بر روندهای ناپیوسته که ممکن است در آینده رخ دهد نمی شود لذا دارای ضعف بسیار عمده ای در خصوص آینده نگری است چون تمام ویژگی های آینده را مورد بررسی قرار نمی دهد.
· ظهور ناپیوستگی های شگفتی ساز در عصر اطلاعات و ارتباطات و همچنین جهانی شدن سریع تحولات در کمتر از چند سال، لزوم مهندسی مجدد فرایند برنامه ریزی را بر مبنای حذف رویکرد پیش بینی و جایگزینی رویکرد آینده نگاری اجتناب ناپذیر ساخته است.
· تعیین مسائل کلیدی و آینده نگاری تحولات جهانی و ملی مهم ترین مرحله ای است که به نظر می رسد باید در رویکرد نو به برنامه ریزی وارد مراحل و فرایند برنامه ریزی شود.
· سناریونویسی برای آینده و تشکیل سبد سناریوها مبتنی بر متغیرهای تأثیرگذار در جامعه آینده از دیگر مراحل مهم در رویکرد نو به برنامه ریزی است که لازم است تمهیدات لازم و احتیاطی جهت برخورد با هرگونه آینده ممکن در جهان آینده اندیشیده شود.
منابع فارسی:
- معصومی اشکوری، حسن، 1371، فرآیند برنامه ریزی شهری، یک الگوی سه سویه، مجله معماری و شهرسازی، شماره 18، تهران
- معصومی اشکوری، حسن، 1387، راهنمای علمی برنامه ریزی و آینده پژوهی، انتشارات پیام، تهران
- علیزاده، عزیز، وحید وحیدی مطلق و امیر ناظمی، 1387، سناریو نگاری یا برنامه ریزی بر پایه سناریوها، موسسه مطالعات انرژی، تهران
- شوارتز، پیتر، 1387، هنر دورنگری، ترجمه عزیز علیزاده، انتشارات مرکز آینده پژوهی علوم فناوری دفاعی، تهران
- بنیاد توسعه فردا، 1384، روش های آینده نگاری تکنولوژی، گروه آینده اندیشی بنیاد توسعه فردا، تهران
- ملکی فر، عقیل، 1385، الفبای آینده پژوهی، اندیشکده صنعت وفناوری
- علیزاده، عزیز، 1387، سناریوها: بهترین ابزار برای رویارویی باآینده، اندیشکده وحید
- ناظمی قدیری، امیر، 1385، «آینده نگاری از مفهوم تا اجرا»، مرکز صنایع نوین، وزارت صنایع و معادن، تهران
- کشف آینده، 1387، خبرنامه الکترونیکی، کانون آینده پژوهان ایرانی، شماره های اول، دوم، سوم
- خزائی، سعید و همایون جاذبی زاده، 1387، هنر آینده نگاری، مجله الکترونیکی کشف آینده، شماره سوم www.futuresdiscovery.com
- خزائی، سعید، و عبدالرحیم پدرام، 1387، راهنمای گام به گام آینده پژوهی راهبردی، انتشارات کشف آینده
- پدرام، عبدالرحیم، 1386، آینده پژوهی حوزه ای نو برای کندوکاو، سایت کشف آینده
- پدرام، عبدالرحیم، 1386، آینده نگاری سنت حاکم بر آینده پژوهی، سایت کشف آینده www.futuresdiscovery.com
- خزائی، سعید، 1386، آینده پژوهی، مفاهیم و ضرورت ها، سایت کشف آینده
- معاونت برنامه ریزی و راهبردی ریاست جمهوری، 1386، مبانی سند چشم انداز کشور www.mporg.ir
- ناظمی، امیر، 1386، آینده نگاری منطقه ای به مثابه آمایش سرزمین، اندیشکده آتی نگار، 1386 www.atinegaar.com
- اسلاتر، ریچارد، 1386، دانش واژه آینده پژوهی، ترجمه کرامت زاده، عبدالحمید؛ محمدرضا فرزاد و امیر ناظمی، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
- وحیدی مطلق، وحید، 1385، پس نگری از آینده به امروز، اندیشگاه آتی نگار www.atinegar.com
- مبینی دهکردی، علی، 1387، مگادایم ها الزام راهبردی، آینده سازمان ها، مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی، تهران
منابع و مآخذ لاتین:
- Ansoff، Igor. 1975. "Managing Strategic Surprise by Response to Weak Signals."California Management Re[view]. XVIII (2): 21-33. Winter.
- Cornish، Edward. 2003. "The Wild Cards in our Future." The Futurist. 37: 18-22.
- Martin، Ben، Foresight in Science and Technology، Technology Analysis & Strategic Management، vol 7، No.2، 1995.
- Slaughter، R.A. (1996). Knowledge Base of Futures Studies، the Futures Study Centre، Australia.
- Godet، Michel، 2006،creeting futures، scenario planning، economica
- FOREN،2001، "A Practical Guide to Regional Foresight"،
- The Potential of Regional Foresight، Final Report of the STRATA-ETAN Expert Group:"Mobilising the regional foresight potential for an enlarged European Union - an essential contribution to strengthen the strategic basis of the European Research Area (ERA)"،2002
- Shaw، A، Kenneth، Planning the Future، Report of The regents on the Future of The University of Wisconsin، 1986
- William J.Fasano، Jr، Screening the Brighter Tomorrow Urban Utopias in Contemporary Cinema، International making cities livable conference، Portland، Oregan، 2007
- Voros، J، 2003، A Genreic foresight process framwork، foresight، vol. 5، no. 3. pp. 10-21
- Faludi، Andres، 1974، "the idea of planning" second edition، pergaman press
- ERA، 2002، " The Potential of regional foresight، final report of the STRATA-ETAN expert group، European research area
- Faludi، Andres، 1970، "the planning environment and the meaninig of planning "، regional studies، Vol 4
- Twiss، B.c، 1992، " forcasting for Technologist and engineers، a practical guide for better dicitions "، peter peregrinus، London. united kingdom
- Poter، A.L.، et، 1991، " forecasting and management of technology "، Gohn wiley and sons، new york
- Lingren، mats، 2003، " scenario planning، the link between future and strategy "، palgrave macmilan publication، new york
- Myer، Dowell، 2000، construction the future in planning "، school of policy، planning and development، university of southern california
ضمیمه
[1]- عضو هیات علمی گروه شهرسازی دانشگاه گیلان zalinader1[at]yahoo[dot]com
[2]- Uncertainity
[3]- Future Formation
[4] -Future Study
[5]- Foresight
[6]- Megatrends
[7]- Scenario Making
[8]- Globalization
[9]- Forecosting
[10]- Normative Paradigm
[11]- Exploratory paradigm
[12] - Outwars Bound
[13] - Inward Bound
[14]- Back costing
[15]- Wild cards
[16]- Possible futures
[17]- Plausible futures
[18]- Probable futures
[19]- Perferable futures
منبع: مقاله "برنامه ریزی برای آینده، پیش بینی یا آینده نگاری؟" -نوشته ی: نادر زالی
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما