چرا هوش مصنوعی هنوز به عنوان «اولویت امنیت ملی» در جمهوری اسلامی ایران نهادینه نشده است؟
مقدمه
تعلّل تا به کی؟!
جهان در آستانهی رنسانس جدیدی از «قدرت و محاسبه» قرار دارد؛ عصری که در آن، توان محاسباتی جایگاه منابع طبیعی را در ساختار قدرت اقتصادی و امنیتی کشورها گرفته است. رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور تأکید کردند: «هوش مصنوعی از ارزنده ترین عرصههای پیشرفت علمی دنیاست و کشور باید در این زمینه عقب ماندگی نداشته باشد.» این هشدار در واقع بیانی از یک واقعیت راهبردی است: در دنیای امروز، هوش مصنوعی نه صرفاً ابزار فناوری، بلکه رکن استقلال و امنیت ملی کشورهاست. با وجود چنین نگاه بلندی از سوی رهبری، سیاست گذاری و ساختار اجرایی کشور همچنان از تصمیم گیری قاطع و منسجم در این حوزه فاصله دارد.
1. عصر تفکر ماشینی؛ بازتعریف قدرت در جهان امروز
بر اساس تحلیلهای جنسن هوانگ (مدیرعامل NVIDIA)، بشر وارد مرحلهای شده که در آن، ماشینها دیگر فقط داده پرداز نیستند، بلکه توانایی «استدلال» پیدا کرده اند. به تعبیر او، «ماشین بخار ذهن» روشن شده است.
در این مرحله سه لایهی تحول راهبردی شکل گرفته است:
- پیش آموزش مدلها (Pre‑Training)؛ معادل شناخت ساختار زبان و منطق جهان،
. - پس آموزش (Post‑Training)؛ تطبیق و یادگیری از تجربه و خطا،
. - استنتاج تفکری (Reasoned Inference)؛ تصمیم سازی هوشمند مبتنی بر استدلال.
تلفیق این سه مرحله در مقیاس ملی، سرآغاز دگرگونی قدرت کشورهاست؛ همان چیزی که آیتالله خامنهای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بر آن تأکید داشتند:
«در عرصههایی مثل هوش مصنوعی، کشور باید جزو ده کشور برتر دنیا باشد»
2. اقتصاد محاسباتی؛ از انرژی تا ادراک
اقتصاد آینده بر پایهی محاسبه شکل میگیرد، نه استخراج فیزیکی. امروز هر وات انرژی معادل میلیونها واحد محاسبه است و شرکتهایی مانند NVIDIA و OpenAI زیربنای این نظم نو را پایه گذاری کرده اند.
در این نظم، قدرت ملی نه در دارایی، بلکه در توان پردازش تعریف میشود. هوانگ میگوید: «اقتصاد آینده بر محور توان محاسبه میچرخد نه استخراج منابع طبیعی.» در نتیجه، کشورهایی که در این حوزه پیشقدم اند، به سرعت هرم قدرت اقتصادی را بازنویسی میکنند.
اوراکل، گوگل، مایکروسافت، انویدیا و OpenAI با خلق مدلهای زبانی و ساخت زیرساختهای ابری عظیم، بنیان اقتصاد جدید را میسازند. اقتصادی که در آن، هر پاسخ، هر تصویر و هر تصمیم، محصول یک سیستم تفکر ماشینی است. در چنین نظم تازهای، «محاسبه» معادل «تولید ثروت» است و قدرت ملی با توان تراشه، سرور و الگوریتم اندازهگیری میشود نه با بمب و ناو و هواپیما رهبر انقلاب قریب به این مضمون فرمودهاند: جنگ آینده، جنگ نرمافزارها و الگوریتمهاست. اگر در این میدان حضور نداشته باشیم، مثل این است که در میدان نبرد، سلاح خود را زمین گذاشتهایم و یا تصریح کرده اند:«جنگ آینده، جنگ ارادهها و میدان آینده، میدان علم و فناوری است»
3. حاکمیت داده و مفهوم «هوش مصنوعی بومی»
در جهان امروز، «Sovereign AI» یا «هوش مصنوعی حاکمیتی» در حکم ستون فقرات استقلال ملی است. هر کشوری که دادهها و الگوریتمهای خود را در اختیار دارد، حاکم بر قلمرو دیجیتال خویش است.
در اندیشهٔ انقلاب اسلامی نیز علم و فناوری ابزاری برای استقلال است، نه صرفاً رقابت اقتصادی.
آیتالله خامنهای در سیاستهای کلی علم و فناوری (ابلاغیه 29 شهریور 1393) تأکید کردند: «تبدیل علم به قدرت برتر ملی و توسعه علوم راهبردی و نوظهور برای دستیابی به استقلال علمی کشور ضروری است.»
به بیان دیگر، مسئلهٔ امروز ایران نه «فقدان دانش»، بلکه نهادینه نشدن حاکمیت بر هوش مصنوعی بومی است.
هوانگ تأکید میکند هر ملت باید زیرساخت اختصاصی خود برای آموزش مدلها و نگهداری دادهها را داشته باشد — همان گونه که برای انرژی و دفاع، استقلال حیاتی است.رهبر ایران نیز در بیان سیاستهای کلان علم و فناوری اشاره دارند که:دانش باید بومی و متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی تولید شود؛ نه صرفاً مصرف فناوری غربی، بلکه خلق فناوری اسلامی با روح ملی.اما سؤال بنیادی اینجاست: تا چه اندازه ساختار دولتی و صنعتی ایران مفهوم «هوش مصنوعی حاکمیتی» را به رسمیت شناخته است؟در حالی که ترکیه، عربستان و امارات میلیاردها دلار در پروژههای مدل زبانی بومی و تراشه سرمایه گذاری کرده اند، بخش عمدهای از پروژههای ما هنوز در مرحلهٔ پیمانکاری نرمافزار و شبیه سازیهای جزئی متوقف است. این شکاف تصمیم میتواند در دههٔ آینده به شکاف حاکمیتی تبدیل شود.
4. تأخیر اجرایی و شکاف سیاستگذاری در ایران
با وجود تصریحات فوق، در عمل هنوز «هوش مصنوعی» در ساختار تصمیم گیری کشور جای خود را نیافته است.نهاد مرکزی هماهنگ کننده، راهبرد ملی واحد، و دستورکار امنیتی-اقتصادی مشخص وجود ندارد.
در نتیجه، همان گونه که سیاست گذاریهای هستهای و موشکی بدون ساختار یکپارچه ممکن نبود، سیاست گذاری هوش مصنوعی نیز نیازمند قرار گرفتن در سطح عالی تر تصمیم سازی است، مشابه شورای عالی امنیت ملی. فلذا هوش مصنوعی باید در ردیف اولویتهای امنیتی کشور قرار گیرد.
رهبر انقلاب بارها بر جایگاه میان رشتهای و آیندهساز این حوزه اشاره کرده اند : «اگر در چنین عرصههایی عقب بمانیم، عقب ماندگیِ دیگر جبران پذیر نخواهد بود» (بیانات در دیدار نخبگان).
اما واقعیت این است که در ساختار تصمیمگیری، هنوز این امر رخ نداده است.نه سازمان واحدی متولی جامع مأموریت ملی هوش مصنوعی است، نه شاخص امنیت داده در سیاستگذاری دفاع سایبری لحاظ میشود.در حالی که آمریکا «کاخ سفید هوش مصنوعی» دارد، چین «سازمان حکمرانی دیجیتال» و حتی عربستان «اداره کل هوش مصنوعی حاکمیتی»،ایران هنوز در سطح کمیسیونهای مشترک و کارگروههای پژوهشی ایستاده است. این تأخیر، فقط عقب ماندگی فناورانه نیست؛ نقص در قدرت ملی و آینده سازی است.
5. مسیر احیای قدرت ملی در عصر محاسبه
بر اساس جمعبندی بیانات رهبر عالیقدر ایران و تجارب جهانی، مسیر نجات راهبردی کشور در حوزهی هوش مصنوعی در 5 محور خلاصه میشود:
- تأسیس نهاد حاکمیتی ملی هوش مصنوعی با اختیارات بین بخشی؛
. - تدوین نظام نامهی حاکمیت داده و امنیت الگوریتمی در چارچوب قانون اساسی؛
. - ایجاد شبکه ملی محاسبه (Iran Compute Grid) برای رفع وابستگی سختافزاری؛
. - ساخت مدل زبانی و دانش پایه فارسی–اسلامی با رویکرد تمدنی؛
. - توسعه همکاری منطقهای در هوش مصنوعی غرب آسیا با محوریت جمهوری اسلامی ایران.
در واقع، این گامها تجلی سیاست « علم به مثابه قدرت» است که در سیاستهای کلی علم و فناوری بیان شده است.
در این راستا تلاشهای زیادی صورت گرفته ولی هنوز نتایج ملموس آن به عینه مشاهده نمیشود.
تلاش مجلس شورای اسلامی در تدوین قانون مرکز ملی هوش مصنوعی، قانون حکمرانی داده، پروژه سکوی ملی متن باز هوش مصنوعی معاونت علمی ریاست جمهوری و... نمونههایی از این تلاشهاست منتهی همهی این تلاشها نه تنها پاسخگوی کامل انتظارات مقام معظم رهبری در این عرصه نیست بلکه به گرد پای سرمایهگذاریهای کلان کشورهای منطقه هم نمیرسد چه برسد به اینکه ایران را در بین 10 کشور برتر دنیا در عرصه هوش مصنوعی قرار دهد.
6. نتیجه گیری؛ ضرورت تصمیم در لحظه
ایرانِ امروز در آستانهی تصمیمی تمدنی قرار دارد:
ایران در آستانهٔ قرن پانزدهم هجری شمسی، باید درک کند که تأخیر در حوزهٔ هوش مصنوعی معادل از دست دادن مرجعیت تمدنی چه در حوزه اسلامی و شیعی و چه در حوزه زبان فارسی و تمدن ایرانی در قرن آینده است یا با درک فرمان «ورود قاطع به عرصهی هوش مصنوعی» (بیانات در دیدار نخبگان) در مسیر آینده سازی پیش قدم میشود، یا در نظم جهانیِ در حال شکل گیری به کشوری مصرف کننده تبدیل خواهد شد.
رهبری در بیانیهی گام دوم انقلاب نیز هشدار دادند: «جوان ایرانی باید مهندس آیندهی کشور باشد، نه مصرفکنندهٔ آن»
بنابراین، مسألهٔ هوش مصنوعی در جمهوری اسلامی ایران، مسألهٔ آینده است آیندهای که اگر امروز ساخته نشود، دیگران آن را خواهند نوشت. اکنون وقت تصمیم است.در جهانی که «محاسبه» به جای «نفت» منبع قدرت شده و «داده» به جای «زمین» دارایی ملی،تعلل نه صرفاً یک کم کاری اداری، بلکه نوعی واگذاری حاکمیت ملی در ساحت دیجیتال است.از حاکمیت محاسبه تا حاکمیت ایمان، از تراشه تا تفکر،ایران اگر امروز تصمیم نگیرد، فردا باید در ساختار جهانِ طراحی شده توسط دیگران زندگی کند.و پرسش واپسین مقاله آن است که:
تعلل تا به کی؟!
نویسنده: محمود لیایی آبان 1404
یک نظر اضافه کنید
شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *
امتیاز شما